کاوه فرهادی؛ مصطفی تقی زاده
چکیده
در این مقاله تلاش میکنیم که عناصر و اجزای مشترکی که مابین جامعه دوره صفویه و اصول و فنون معماری آن دوره وجود دارد را مورد بازنگری قرار دهیم، در این معنا طهارت و پاکیزگی نیز در کنار مفاهیم و وجوه پنهان و پیدای معماری آب معرفی میشود، گو اینکه برای حل مشکلات بحرانی شده حوزه آب ویژگیهای منحصربهفرد فرهنگ و اعتقادات ما ایرانیان در ...
بیشتر
در این مقاله تلاش میکنیم که عناصر و اجزای مشترکی که مابین جامعه دوره صفویه و اصول و فنون معماری آن دوره وجود دارد را مورد بازنگری قرار دهیم، در این معنا طهارت و پاکیزگی نیز در کنار مفاهیم و وجوه پنهان و پیدای معماری آب معرفی میشود، گو اینکه برای حل مشکلات بحرانی شده حوزه آب ویژگیهای منحصربهفرد فرهنگ و اعتقادات ما ایرانیان در آن زمان از اهمیت ویژهای برخوردار بوده است. بنابراین در این نوشتار بر آنیم که با تأکید بر نمادها و نگارههای کهن که نهان گاه آنانبه قول یونگ ناخودآگاه جمعی میباشد، نمادها و باورهای اعتقادی را در متن فرهنگ جامعه ایرانی برجسته نماییم که صور گوناگون پدیدار گشته آن بهویژه در آیینهای پاکیزگی و طهارت به صورتهای تمثیلی و استعاری در قالب هنر یا باورهای اعتقادی متجلی میگردد. این صورتها، که ریشه در باورهای کهن اساطیری دارند (همچون آئین میترا)، یک فریضه مذهبی بوده و در ساختارهای هنر اسلامی نیز تقدس و تطهیر از پنجره این صور با جلوه آب وارد عرصۀ هنر گشته و در جویبار باورها و نشانهها و نمادهای معماری مکتب اصفهان به یاری دانشهای زمان خود، بارور میگردد و بیتوجهی به آن موجبات زوال و انحطاط دوره صفویه را فراهم ساخته و به نظر میرسد تأثیرات آن در دورههای پسازآن نیز همچنان باقی ست
مرتضی فرهادی
چکیده
در سیاهه بلند بالای خصلتهای ناپسند ایرانیان! زمان ناسنجی و بینظمی و نسقی یک مؤلفه با اهمیت در امر توسعه است و متأسفانه این واقعیت دارد که امروزه ما با این پدیدة بینظمی و بیبرنامگی کموبیش در اغلب مؤسسات و سازمانهای دولتی و غیردولتی روبرو هستیم. اما آیا این پدیده مسئلهای نوظهور است و یا برای ایرانیان امری همیشگی بوده است؟ ...
بیشتر
در سیاهه بلند بالای خصلتهای ناپسند ایرانیان! زمان ناسنجی و بینظمی و نسقی یک مؤلفه با اهمیت در امر توسعه است و متأسفانه این واقعیت دارد که امروزه ما با این پدیدة بینظمی و بیبرنامگی کموبیش در اغلب مؤسسات و سازمانهای دولتی و غیردولتی روبرو هستیم. اما آیا این پدیده مسئلهای نوظهور است و یا برای ایرانیان امری همیشگی بوده است؟ اگر همیشگی بوده، ریشه این بیتوجهی در کجاست؟ آیا این درست است که ریشة بیتوجهی به زمان، مربوط به فرهنگِ روستایی حلول کرده در شهرهای ما میباشد؟ اگر این سخن درست است چه اتفاقی افتاده و از کی روستائیان ایران گروه مرجع شهریان شدهاند؟! اگر این نظر درست نیست پس بیتوجهی به زمان و عدم مدیریت آن امروزه در شهرها و در میان جوانان ما از کجا نشأت گرفته و یا اگر تحت تأثیر مسائل عمدهتر درونی به وقوع پیوسته این مسائل ناشناخته و دیده نشده کدامند؟ اگر این سخن درست که این وضعیت حاصل معیشت و گذران دهقانی است، چگونه فرهنگ تولیدی و کشاورزی و باغداری و دامداری و زنبورداری و ماکیانداری و نوغانداری و صیادی با نظمهای جغرافیایی و الزامات فرمانمند ارگانیسمهای گیاهی و حیوانی در طی چند هزار سال با این زمان ناسنجی و بینظمی سازگار شود؟ زمان ناسنجی و بینظمی برخاسته از فرهنگ مصرفی است یا تولیدی؟ ایرانیان امروز آیا تحت تأثیر خرده فرهنگ تولیدی روستایی و فرهنگ درونزای بومی خود میباشند، یا تحت تأثیر فرهنگ مصرفی عوامل مؤثر برونزا؟ و بالاخره بیتوجهی به زمان و نظم در ژنتیک ایرانیان نهفته است یا در فرهنگ آنها؟ و اگر در فرهنگ و تاریخ آنها است علت است یا معلول؟
کاوه فرهادی؛ مرتضی سالمی قمصری
چکیده
چکیده سخن گفتن دربارة اهمیت غذا آنچنان بدیهی است که نیازی به اثبات ندارد. هم زیستشناسان و هم روانشناسان و بیش از آن دانش مردمی این ضرورت مبرم را احساس کرده است. اما برخی از جوامع و از آن جمله جامعه ایران به دلیل شرایط خاص جغرافیایی و تاریخی خود و به دلیل کمبود غذا و حتی آب از سویی و حوادث طبیعی نسبتاً فراوان و هجومهای فراوان ...
بیشتر
چکیده سخن گفتن دربارة اهمیت غذا آنچنان بدیهی است که نیازی به اثبات ندارد. هم زیستشناسان و هم روانشناسان و بیش از آن دانش مردمی این ضرورت مبرم را احساس کرده است. اما برخی از جوامع و از آن جمله جامعه ایران به دلیل شرایط خاص جغرافیایی و تاریخی خود و به دلیل کمبود غذا و حتی آب از سویی و حوادث طبیعی نسبتاً فراوان و هجومهای فراوان اقوام بیگانه، در چهار راه حوادثی چندین و چند هزار ساله قرار گرفته است، بنابراین صاحب تجربیات فراوان و گاه کم نظیری در مسائل مربوط به امنیت و مدیریت غذایی و نگاهداری و ذخیرهسازی و پسانداز غذا میباشد که متأسفانه این تجربیات به سرعت در حال فراموشیاند. در اغلب مناطق ایران، چه کوهستانهایی که آب دارند، خاک ندارند. و چه دشتهایی که خاک دارند آب ندارند. در ضمن وفور گیاهان، محصولات زراعی، باغی و دامی به ماههایی از سال محدود و قابل تکرار نبوده است. از سویی دیگر آفات خطرناکی همچون ملخ، سن، رنگ، خشکسالی، سرماهای نابهنگام، سیل و تگرگ از بلاها و ناامنیهای طبیعی و بدتر از آن بلاها و ناامنیهای اجتماعی و از آن جمله هجومهای خارجی که تاریخ کشور ما یکی از رکورددارهای جهانی آن محسوب میشود سبب شده است که مردم ایران در طی چند هزار سال یکجانشینی در این شرایط ویژه، تجربیات فراوانی را اندوخته و برای روز مبادا و قحط سالیها و خشکسالیها و بدبیاریها، راهکارهای گوناگون را ابداع کنند؛ که حتی توانستند فاسد شدنیترین خوراکیها همچون شیر - را از یک هفته تا یکی دو سال نگاهداری کنند. همچنین است نگاهداری سبزی، گوشت و میوههای تازه. این مقاله مقدمهای است بر کاری بزرگ در باره شیوههای سنتی نگاهداری و پس انداز مواد غذایی و راههای سنتی مقابله با قحط سالیها که اجداد ما برای هزاران سال از آن بهره میبردهاند. این نوشتار بر آن است که تا بیش از این دیر نشده بخشی از آخرین تجربیات پیرمردان و پیرزنان ایلی، روستایی و داستانهایی را که از اجدادشان دربارة قحط سالیها و شیوههای مقاومت در برابر آن و شیوههای نگهداری و پسانداز مواد خوراکی و راههای مدیریت رژیم غذایی در شرایط کمیابی شنیده یا خود به کار برده اند را ثبت و ضبط نمایند. از یافتههای این مقاله میتوان به ترسیم نمودار اولیه طبقهبندی خوراک در فرهنگ ایران اشاره کرد.