per
دانشگاه علامه طباطبایی
دو فصلنامه دانش های بومی ایران
2345-6019
2538-2543
2014-08-23
1
1
19
47
10.22054/qjik.2014.418
418
Research Paper
بُـنـگ زَنـیِ سُـنتی اطلاع رسانی گفتار صوتی سنتی در پهنه عشایر لُر بزرگ
Traditional Call: Traditional Vocal Speech Form of Informing among the Nomads of Greater Lor Ethnicity
جواد صفی نژاد
jsafinejad@yahoo.com
1
استادیار مردم شناسی دانشگاه تهران
چکیده قوم کهن لُر شاخهای از عشایر ایران میباشند، که از فراز و نشیب تاریخ عبور نموده، از وسعت قلمرو تاریخی آنها به مراتب کاسته شده با وجود این امروزه در پهنهای به وسعت حدود 000/123 کیلومتر مربع، در غرب، مرکز و مناطقی از سواحل شمالی خلیج فارس پراکندهاند، اینان به دو شاخه لر بزرگ و لر کوچک تقسیم میگردند و رود دز، مرز بین قلمرو سکونت گاه این دو شاخه را مشخص میدارد، هر یک از ردههای این قوم دارای زندگی بستهای در کوهستانهای مرکزی ایران بوده، که فرهنگ کهنی با پدیدههای شگرف مبتنی بر قوانین و ابداعات درونی بر آن حکم فرما است و هنوز این پدیدههای درونی ردههای مختلف را در زندگی روزمره تاریخی آنها حدوداً مشاهده میکنیم. یکی از این پدیدههای کهن تاریخی، پدیده ارتباطی است جهت تصمیمگیری فرماندهی ردهها که با شیوه حیاتِ زیستی آنها ارتباط تنگاتنگی دارد چون ردههای گسترده و پراکنده آنها در تپه ماهورها و درههای کوهستانی بایستی از مرکزی حمایت شوند که نیازهای خود را در رابطه با رویدادهای طبیعی و انسانی از آن مرکز خواستار گردند. اطلاع رسانی گفتاری صوتی سنتی یکی از این نیازها است که دارای قوانین و انواع مختلفی است که هر کدام در بردارنده محتوایی و دارای مفاهیم ویژهای میباشند و به شیوهای بیان میگردند و همگان وظیفه عضوی، محلی، عرفی و تابعیتای دارند که در انتقال این گفتارهای سنتی مشارکت نموده و به وظایف ردهای خود عمل نمایند. در این مقاله سعی بر آن بوده که گوشههایی از این رویدادهای سنتی را در پهنه لر بزرگ به ویژه لرهای بختیاری، بویراحمد و بهمئی بیان کرده و شرحی از آن را بازگو نموده باشد.
Abstract The ancient Lor ethnicity is a branch of Iranian nomads who have gone through the ups and downs of history. Although it has lost much of its historical territory, it occupies an area as large as 123,000 square kilometers, spreading to the west, center and parts of the northern coasts of the Persian Gulf. The ethnicity is classified into the two branches of the Greater Lor and the Smaller Lor. The Daz River defines the demarcation line between the territories of these two branches. Each of these branches has its own closed lifestyle in Iran's central mountains. An ancient culture with amazing phenomena based on internal laws and inventions govern the ethnicity. We can still observe in their daily life parts of these internal phenomena of different strata. One of these ancient and historical phenomena is communication in order to make decisions on ruling the strata which is closely linked to their biological lifestyle. This is because the vast and scattered strata in mountains should be supported by a center from which they can ask for their needs related to natural and human events. Traditional vocal-verbal form of informing is a need with different rules and types, each of which contains special concepts and is expressed in a special way. Everyone has a duty to participate in these traditional speeches and perform their duties in their stratum. This paper attempts to mention some of these traditional events among the Greater Lor community, especially Bakhtiari, Boyer Ahmad and Bahmaie Lors.
https://qjik.atu.ac.ir/article_418_aa6848c37061cc8a938733ca374bf891.pdf
واژههای کلیدی: عشایر
اطلاع رسانی
قوم لر
گفتارهای صوتی سنتی
کوهستان
Nomads
informing
Lor Ethnicity
Traditional Vocal Speeches
Mountain
per
دانشگاه علامه طباطبایی
دو فصلنامه دانش های بومی ایران
2345-6019
2538-2543
2014-08-23
1
1
47
69
10.22054/qjik.2014.457
457
Research Paper
فرهنگ پوشش زنانه نزد بانوان دانشکده روانشناسی و علوم اجتماعی (چادر غیرساده ملی، عربی، قجری...)
The Culture of Women’s Clothing among Women at the Faculty of Psychology and Social Sciences
(National, Arabic, Qajari Chador)
اصغر عسگری خانقاه
dehyargilan@yahoo.com
1
عاطفه بهادری نژاد
2
استاد مردم شناسی دانشگاه آزاد اسلامی تهران مرکز
کارشناس ارشد مردم شناسی دانشگاه آزاد اسلامی تهران مرکز
چکیده پوشش زنان در طول تاریخ دچار تغییر و تحولات بسیاری شده است. در بین پوشش زنان، چادر از اهمیت ویژهای برخوردار است. تحولاتی که در شکل و نحوة استفاده کردن از این پوشش پدید آمده، همواره مورد توجه منتقدان و پژوهشگران بوده است. این پوشش در بسیاری موارد معرف شخصیت اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و دینی فرد بوده و از این رو وجود یا عدم آن مورد بحث مداوم پژوهشگران میادین علوم اجتماعی قرار گرفته است. در این نوشتار به بررسی و تحلیل دلایل تغییر شکل این پوشش، خصوصاً در دهه اخیر، پرداخته و تحول و تغییر آن را از چادر سنتی به اشکال و الگوهای جدید و طرحهای امروزی مورد توجه قرار دادهایم. پژوهش حاضر در یک محیط دانشگاهی (دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز) صورت گرفته و گروه مورد مطالعه آن از دانشجویان بین سنین 20 تا 35 سال انتخاب شدهاند. با بهرهگیری از روش کیفی و ژرفانگر (مردم شناسی) و با مشاهده مستقیم مشارکتی در زمینه تحقیق و با استفاده از منابع بیرونی (اسناد و مدارک کتابخانهای) و ابزار تحقیق (دوربین عکاسی و فیلمبرداری و ضبط صوت و...) پژوهش به سرانجام رسیده است. نتایج این نگاه مردم شناسی و پژوهش میدانی نشان میدهد که طی دهه اخیر، با تغییر شکل الگوهای چادر از سنتی به جدید، تفکرات جدیدی نسبت به چادر پیدا شده و با تغییر در شکل و اندازه چادرها با برخی از لایههای پنهانی در افکار دختران و زنان امروز روبرو میشویم، که در برخی از آنان موجب تاسف و در بعضی دیگر موجب بالندگی نسبت به زن بودنشان در جامعه مورد مطالعه شده است. هر چند که مردمشناسی مقید به دادن راهکار یا پیشنهادات ویژه ازطرف پژوهشگران خود نیست و قضاوت در این امر و انجام امور بعد از پژوهش را از عمده کارهای برنامهریزان فرهنگی میداند، ولی غافل از نتایج یافتههای این پژوهش نیستیم که نتیجه آراء زنان و دخترانی است که از دور بر این داستان پر قیل و قال چادر یا حجاب اسلامی نظارت دارند. نکته آخر اینکه در این نوشتار در یک چارچوب نظری از اندیشههای بزرگان مکتب کارکردگرایی به ویژه از بانی روش تحقیق میدانی یعنی برانیسلاو مالینوفسکی بهرهها بردهایم. با وجود تغییرات و تحولات صورت گرفته در پوشش اسلامی، باز میتوان گفت که زنان خود عاملان اصلی این تغییر و تحول هستند. واژههای کلیدی:فرهنگ، حجاب، پوشش، چادر، چادر الگودار چکیده پوشش زنان در طول تاریخ دچار تغییر و تحولات بسیاری شده است. در بین پوشش زنان، چادر از اهمیت ویژهای برخوردار است. تحولاتی که در شکل و نحوة استفاده کردن از این پوشش پدید آمده، همواره مورد توجه منتقدان و پژوهشگران بوده است. این پوشش در بسیاری موارد معرف شخصیت اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و دینی فرد بوده و از این رو وجود یا عدم آن مورد بحث مداوم پژوهشگران میادین علوم اجتماعی قرار گرفته است. در این نوشتار به بررسی و تحلیل دلایل تغییر شکل این پوشش، خصوصاً در دهه اخیر، پرداخته و تحول و تغییر آن را از چادر سنتی به اشکال و الگوهای جدید و طرحهای امروزی مورد توجه قرار دادهایم. پژوهش حاضر در یک محیط دانشگاهی (دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز) صورت گرفته و گروه مورد مطالعه آن از دانشجویان بین سنین 20 تا 35 سال انتخاب شدهاند. با بهرهگیری از روش کیفی و ژرفانگر (مردم شناسی) و با مشاهده مستقیم مشارکتی در زمینه تحقیق و با استفاده از منابع بیرونی (اسناد و مدارک کتابخانهای) و ابزار تحقیق (دوربین عکاسی و فیلمبرداری و ضبط صوت و...) پژوهش به سرانجام رسیده است. نتایج این نگاه مردم شناسی و پژوهش میدانی نشان میدهد که طی دهه اخیر، با تغییر شکل الگوهای چادر از سنتی به جدید، تفکرات جدیدی نسبت به چادر پیدا شده و با تغییر در شکل و اندازه چادرها با برخی از لایههای پنهانی در افکار دختران و زنان امروز روبرو میشویم، که در برخی از آنان موجب تاسف و در بعضی دیگر موجب بالندگی نسبت به زن بودنشان در جامعه مورد مطالعه شده است. هر چند که مردمشناسی مقید به دادن راهکار یا پیشنهادات ویژه ازطرف پژوهشگران خود نیست و قضاوت در این امر و انجام امور بعد از پژوهش را از عمده کارهای برنامهریزان فرهنگی میداند، ولی غافل از نتایج یافتههای این پژوهش نیستیم که نتیجه آراء زنان و دخترانی است که از دور بر این داستان پر قیل و قال چادر یا حجاب اسلامی نظارت دارند. نکته آخر اینکه در این نوشتار در یک چارچوب نظری از اندیشههای بزرگان مکتب کارکردگرایی به ویژه از بانی روش تحقیق میدانی یعنی برانیسلاو مالینوفسکی بهرهها بردهایم. با وجود تغییرات و تحولات صورت گرفته در پوشش اسلامی، باز میتوان گفت که زنان خود عاملان اصلی این تغییر و تحول هستند.
Abstract Women's clothing has witnessed remarkable changes in history. Among all these coverings, chador bears a special significance. The developments that have rose as a result of changes in the form and usage of this covering has always been appealing to critics and researchers. This covering has represented its wearer's social, political, economic, and religious character; hence, researchers of different social sciences have always argued for or against this covering. This article explores the reasons as to why this covering witnessed changes, particularly in the past decade. It further demonstrates the developments and changes from a traditional chador to the modern forms. The present study was conducted in an academic environment (Islamic Azad University, Tehran Central Branch), and the subjects were students aged from 20 to 35. The research is conducted using qualitative methodology, direct observation, external sources (library deeds and documents), research tools (camera, tape recorder, etc.). The results of this anthropological look and field research show that during the past decade, change of chador patterns from its traditional form to modern has created new thoughts about this covering. The change of form and size of chadors reveals some secret layers in the thoughts of today’s women and girls. This has led some of them to feel sorry about and some other to feel proud of being a woman in the studied population. Though anthropology is not obliged to provide solutions and suggestions, we should not overlook the results of this research which is the overall opinion of women about chador or Islamic hijab. In this paper, the thoughts of functionalist theorists, particularly those of Beranislaw Malinowski are used. Despite the changes in Islamic covering, it can be said that women themselves are the main factors in such development.
https://qjik.atu.ac.ir/article_457_44b1e57bf9e1fb0eec1f300393fd2728.pdf
واژههای کلیدی:فرهنگ
حجاب
پوشش
چادر
چادر الگودار
Culture
hijab
Covering
Chador
Patterned Chador
per
دانشگاه علامه طباطبایی
دو فصلنامه دانش های بومی ایران
2345-6019
2538-2543
2014-08-23
1
1
71
131
10.22054/qjik.2014.458
458
Research Paper
صنعت بر فراز سنت یا در برابر آن؟ (آسیب شناسی روند توسعة پایدار در ایران)**
Industry against Tradition: Pathology of the Development Trend in Iran
مرتضی فرهادی
farhadi2000@yahoo.com
1
استاد مردم شناسی دانشگاه علامه طباطبائی
چکیده چند سده ادبیات شرق شناسی به شکل بیشتر توصیفی و غیر مستقیم و حدود هفتادسال پس از جنگ جهانی دوم به شکل مستقیم و تئوریزه شده فرهنگ سنتی کشورهای توسعه نیافته را بعنوان عامل اصلی توسعه نیافتگی، آماج حملات مکتب نوسازی قرار داده اند. مؤلف از راههای دیگری از ربع قرن پیش بر پایه تجربیات زیسته،مطالعات کتابخانهای و بویژه کارهای میدا نی و غالبا اکتشافی خود در ایران به نتایج متفاوتی دست یافته است. تناقضات مکتب نوسازی و پیش فرض های آن با واقعیات تاریخ هم اروپا و هم جوهره فرهنگ کشورهای توسعه نیافته، سربرآوردن کشورهای توسعه یافته موج دوم مانند: ژاپن ، چین و هند و... در آسیا ، نشان داد که مسائل توسعهای بسیار پیچیدهتر و فراتر از ادعاهای ضد واقعیت و ضدتجربی و تاریخی شرق شناسان و مکتب نوسازی و بویژه بخش متقدم آن است. این نوشته کار خود را با نقد طبقه بندی شرق شناسانه ای از نوع "وبری"شروع کرده و نادرستی و تقابل سنت و صنعت و فهم برخاسته از آن را به چالش می کشد و کوشیده است که با مصادیق نقض کننده و متعدد نشان دهد که برخلاف بدیهی پنداشتن سنت و صنعت ، راه صنعت چه در کشورهای موج اول صنعتی و بویژه انگلستان و چه در کشورهای صنعتی شده موج دوم از پایگاه ، جایگاه و سکوی پرتاب سنت گذشته است. واژههای کلیدی: صنعت، سنت، مکتب نوسازی، توسعه یافته، شرق شناسان
The traditional culture of undeveloped countries has been attacked by modernity during centuries of orientology literature in a more descriptive and indirect form, and around 70 years after the World War II in a direct and theorized form. In this paper, different results have been achieved based on the experiences, library research, field researches and observations in Iran during the past 25 years. The conflicts and inconsistency of the modernity school and its assumptions with historical realities both in Europe and undeveloped countries, and second wave of development in countries such as Japan, China, India, etc. showed that development issues are far more complicated and beyond the unreal claims of orientologists and modernity school. The present paper begins with criticism of orientological classification and challenges its inaccuracy, and the conflict between tradition and industry. It is an attempt to show with various conflicting and paradoxical examples that despite considering the tradition and industry as evident, it is the former that has paved the way for the latter whether in the first or second wave of development.
https://qjik.atu.ac.ir/article_458_b65753506628aaafd9403a52a94b76b0.pdf
صنعت
سنت
مکتب نوسازی
توسعه یافته
شرق شناسان
Industry
tradition
modernity
Developed
Orientologist
per
دانشگاه علامه طباطبایی
دو فصلنامه دانش های بومی ایران
2345-6019
2538-2543
2014-08-23
1
1
131
149
10.22054/qjik.2014.459
459
Research Paper
حلال بی بررسی رفتاری کهن با کارکردهای فرهنگی – اجتماعی در کاهش زن آزاری
Halālbi (Forgiving the Deceased Husband):
A Study of an Ancient Ritual Behavior with Sociocultural Function in Reducing Wife Abuse
عزت الله سام آرام
e_samaram@yahoo.com
1
دانشگاه علامه طباطبائی
چکیده پدیده "حلال بی"، یکی از انواع حلال کردن یا حلالی طلبیدن است که در هر نوع جدایی، که احتمال دیدار مجدد در آن بسیار کم باشد، مثل هنگام مسافرتهای دور و خطرناک، یا در هنگام بیماری لاعلاج، یا در هنگام رفتن به اطاق عمل و غیره توسط افراد انجام میشود و به نوعی تقاضای بخشش رفتارهای نابهنجار، اعمال و مظالم فرد را توسط اطرافیان به ویژه همسر فرد در پی دارد. حلالی طلبیدن یا حلال کردن در دو سوی خط ارتباطی بین دو نفر رفتاری است بسیار پسندیده که از گذشتههای دور در جامعه ما اعم از شهر، روستا و عشایر رایج بوده و هنوز هم تا حدودی وجود دارد. آنچه در این مقاله بررسی میشود، کارکردهای نوعی خاص از رفتار حلال کردن مرد فوت شده توسط همسر یا همسرانش است که در مراسم خاکسپاری او انجام میشود. مشاهدات محقق در منطقه شهرستان بهمئی نشان میدهد که شرایط، حالات، اعمال، ارتباطات، پیامها و نمادهای "حلال بی" در مجموع نوعی مکانیسم دفاعی اجتماعی را به وجود آورده است که با کارکردهای پنهان خودش در نظم بخشی و نظارت رفتار بین زن و شوهرها نقش بسیار مهمی را اجرا میکند. به طوری که میتواند موجب پیشگیری و کاهش " زن آزاری " توسط شوهران در بین خانوادههای این طوایف شود. خلاصه این رفتار به این صورت است که وقتی مرد خانواده فوت میکند بعد از تشییع جنازه، غسل، کفن و دفن، نماز میت و بعد از اینکه جسد مرد متوفی را در قبر گذاشتند و قبل از اینکه روی جسد خاک بریزند، از همسر او تقاضا میکنند که کنار قبر بیاید، یا داخل قبر برود و در حضور حاضرین، شوهرش را حلال کند و در حقیقت اجازه بدهد تا روی جسد را خاک بریزند و قبر او را ببندند. مشاهدات انجام شده در منطقه بهمئی استان کهگیلویه و بویر احمد نشان میدهد که این مراسم از کارکردهای اجتماعی – فرهنگی بسیاری برخوردار بوده است که در این مقاله بخشی از ان را مورد بررسی قرار دادهایم. چکیده پدیده "حلال بی"، یکی از انواع حلال کردن یا حلالی طلبیدن است که در هر نوع جدایی، که احتمال دیدار مجدد در آن بسیار کم باشد، مثل هنگام مسافرتهای دور و خطرناک، یا در هنگام بیماری لاعلاج، یا در هنگام رفتن به اطاق عمل و غیره توسط افراد انجام میشود و به نوعی تقاضای بخشش رفتارهای نابهنجار، اعمال و مظالم فرد را توسط اطرافیان به ویژه همسر فرد در پی دارد. حلالی طلبیدن یا حلال کردن در دو سوی خط ارتباطی بین دو نفر رفتاری است بسیار پسندیده که از گذشتههای دور در جامعه ما اعم از شهر، روستا و عشایر رایج بوده و هنوز هم تا حدودی وجود دارد. آنچه در این مقاله بررسی میشود، کارکردهای نوعی خاص از رفتار حلال کردن مرد فوت شده توسط همسر یا همسرانش است که در مراسم خاکسپاری او انجام میشود. مشاهدات محقق در منطقه شهرستان بهمئی نشان میدهد که شرایط، حالات، اعمال، ارتباطات، پیامها و نمادهای "حلال بی" در مجموع نوعی مکانیسم دفاعی اجتماعی را به وجود آورده است که با کارکردهای پنهان خودش در نظم بخشی و نظارت رفتار بین زن و شوهرها نقش بسیار مهمی را اجرا میکند. به طوری که میتواند موجب پیشگیری و کاهش " زن آزاری " توسط شوهران در بین خانوادههای این طوایف شود. خلاصه این رفتار به این صورت است که وقتی مرد خانواده فوت میکند بعد از تشییع جنازه، غسل، کفن و دفن، نماز میت و بعد از اینکه جسد مرد متوفی را در قبر گذاشتند و قبل از اینکه روی جسد خاک بریزند، از همسر او تقاضا میکنند که کنار قبر بیاید، یا داخل قبر برود و در حضور حاضرین، شوهرش را حلال کند و در حقیقت اجازه بدهد تا روی جسد را خاک بریزند و قبر او را ببندند. مشاهدات انجام شده در منطقه بهمئی استان کهگیلویه و بویر احمد نشان میدهد که این مراسم از کارکردهای اجتماعی – فرهنگی بسیاری برخوردار بوده است که در این مقاله بخشی از ان را مورد بررسی قرار دادهایم.
Halālbi (“forgiving the deceased husband”) phenomenon is one of the types of forgiveness or asking for forgiveness which is seen in people at the time of separations in which there is little chance of meeting again such as far and dangerous journeys, or when the individual’s suffering from incurable disease or is going to the operating room. It is a kind of asking for forgiveness of abnormal behaviors, actions and cruelties from people around especially the spouse. Asking for forgiveness or forgiving at the end of the communication line between two people is a very laudable behavior which has been common in the past in our society whether in cities, villages or among nomads and still exists among people to some extent. The present paper studies the functions of a special type of forgiving the deceased man by his wife or wives in his funeral ceremony. The research conducted in Bahmaie city shows that the conditions, states, actions, communications, messages and symbols of forgiving the deceased husband has established a social defensive mechanism which plays an important role in organizing and monitoring the behavior of spouses with its secret functions, in a way that it can prevent and decrease wife abuse by men among the families of these tribes. In a nutshell, when the man dies and is put in the grave, his wife is asked to come next to or go into the grave before burying him and forgive him at the presence of everyone there. In fact, she is allowing him to be buried in his tomb. The observations in Bahmaie city of Kohkilooyeh and Boyer Ahmad Province show that this ceremony has many sociocultural functions which are mentioned in this study.
https://qjik.atu.ac.ir/article_459_64ec75c14d3b4f5b82c686cbd219fac2.pdf
واژگان کلیدی: حلال بی
عشایر
زن آزاری
مکانیسم دفاعی اجتماعی
خاکسپاری
Halālbi
Nomads
Wife Abuse
Social Defensive Mechanism
Funeral
per
دانشگاه علامه طباطبایی
دو فصلنامه دانش های بومی ایران
2345-6019
2538-2543
2014-08-23
1
1
149
181
10.22054/qjik.2014.460
460
Research Paper
فرهنگ و دانش عامیانه (مطالعه موردی: شیوههای سنتی و دانش بومی شترداری)
Popular Culture and Knowledge:
A Case Study of Traditional Methods and Native Knowledge of Camel Husbandry
حسین بارانی
baranihossein@yahoo.com
1
محمد رضا شهرکی
2
دانشیار مرتعداری دانشگاه منابع طبیعی گرگان
کارشناس ارشد مرتعداری دانشگاه منابع طبیعی گرگان
چکیده مردم شناسی به عنوان علم فرهنگ و بررسی شیوه تعامل و تطابق بشر با محیط جایگاه ویژه ای دارد. یکی از مهمترین مباحث مردم شناسی در شناخت فرهنگ جوامع روستایی و عشایری بررسی دانش بومی آنان و بررسی شیوه انطباق آنان با محیط و طبیعت و رفع نیازهای زیستی و غیر زیستی از محیط است. دانش بومی به راه حلهایی گفته میشود که به صورت تجربی در سالیان دراز، انسان، جهت حل مشکلات خود و بر پایه تجربیات گذشتگان به دست آورده و در هر منطقهای با توجه به شرایط ویژه در آن میتواند متفاوت باشد. ثبت و ضبط دانش بومی آن محلی و تجربیاتی که طی سالیان طولانی با آزمون و خطا بدست آمده، بوسیله مردم شناسان باعث شناخت آ نها از افکار دامداران، چوپانان و ساربانان دربارۀ محیط اطراف آنها میشود. در این مقاله به بررسی شیوه سنتی شترداری و دانش بومی شترداران و ساربانان در مراتع شمال کشور در منطقه گمیشان و با هدف شناخت و شناسایی اطلاعات و اصطلاحات رایج آنها از شتر و شترداری پرداخته شده است. منطقه مورد بررسی جزء مراتع قشلاقی استان گلستان و شهرستان گمیشان میباشد که تقریباً در 25 کیلومتری این شهرستان واقع شده است. در این پژوهش سعی شده تا از طریق روشهایی مانند مصاحبه، مشاهده، عکسبرداری و فیلمبرداری اطلاعات لازم در زمینۀ شیوه شترداری با تکیه بر دانش بومی جمعآوری شود. یافتهها در این پژوهش شامل دانش بومی مربوط به چرخۀ با تقویم فعالیتهای شترداری و ساربانی، چراگاه گله شتر، موارد مربوط به تولید مثل و زایش در شتر، دامهای همراه گله، جایگاه گله در شترها، نشانه گذاری در دام و تولیدات شتر مانند شیر و فرآوردههای آن، پشم و کرک و همچنین گوشت میباشد.
Anthropology has a special place as the science of culture and study of human interaction and accommodation with the environment. One of the most important discussion in the field of anthropology in knowing the culture of village and nomad societies is the study of their native knowledge and the method of their accommodation with the environment, nature and meeting their biological and non-biological needs in nature. Native knowledge refers to solutions that humans have achieved by experience in so many years for solving their problems based on the experience of their ancestors and which can be different in each region considering their specific conditions. Having recorded the native knowledge of the region, anthropologists make known the thoughts of animal farmers, shepherds and cameleers about their environment. The present paper studies the traditional method of camel husbandry and the native knowledge of cameleers in the grasslands of the North of Iran in Gomishan region. It also aims at knowing and detection of their common information and terminology about camel and camel husbandry. The region studied is the grasslands of Gomishan city o Golestan Province located 25 kilometers far away from the city. In this paper, the necessary information on camel husbandry method based on native knowledge is gathered through interview, observation, taking pictures and videos. The findings include the native knowledge about the cycle and calendar of the camel husbandry activities, camel herd grasslands, issues related to reproduction and delivery in camel, animals accompanying the herd, the status of camel herd, marking the animal and camel productions such as milk and its byproducts, wool and meat
https://qjik.atu.ac.ir/article_460_af9b662190b61396a30ddd09629afe21.pdf
واژههای کلیدی: دانش بومی
شترداری
ساربان
ترکمن صحرا
گمیشان
native knowledge
Camel Husbandry
Turkmen Sahra
Gomishan
per
دانشگاه علامه طباطبایی
دو فصلنامه دانش های بومی ایران
2345-6019
2538-2543
2014-08-23
1
1
181
203
10.22054/qjik.2014.461
461
Research Paper
مقایسه فرهنگ و دانش بومی با دانش رسمی در حوزه آبخیزداری
Comparison between Native and Official Culture and Knowledge
امیر صابری
amir_sab37@yahoo.com
1
اسماعیل کرمی دهکردی
2
مربی گردشگری دانشگاه علامه طباطبائی
استادیار ترویج کشاورزی دانشگاه زنجان
چکیده در راستای تحقق توسعه پایدار روستایی با جهت گیری محوریت مردم در امر توانمند سازی آنان، دانش بومی مهمترین بخش از نظر باورها، ارزشها، روشها و آگاهی محلی را در بر میگیرد. تجربه نشان میدهد که دانش بومی نه تنها با دانش رسمی تعارض و تناقض ندارد بلکه مکمل آنان نیز میتواند باشد. دانش بومی قابل دسترسی، قابل فهم، کارآمد و ارزان است و طریقه ی انتقال آن نیز شفاهی است. این دانش پویا بوده و طی زمان آبدیده شده و در بطن محیط طبیعی و اجتماعی محلی تکامل یافته است با شرایط بومی و منطقهای کاملا سازگار میباشد و به بهرهبردارن روستایی در مورد مدیریت پایدار آبخیزها کمک نموده تا نقش فعال تری در توسعه پایدار منابع طبیعی ایفا کنند. هدف این مطالعه ارزیابی سطح دانش روستاییان در زمینه فناوریهای حفاظت آب و خاک در پروژههای آبخیزداری است. با استفاده از یک مطالعه موردی از طریق گروههای متمرکز، مصاحبه و پرسشنامه دادهها با مشارکت کارشناسان استان و روستائیان حوزههای آبخیز شهید رجایی یانسر استان مازندران به دست آمده. یافتهها نشان داد که امکانات و تسهیلات اولیه زندگی در سطح اکثر روستاهای مورد مطالعه در حد متوسط بوده و روستاهای مورد بررسی در حوزههای مختلف از تنوع اقلیمیو آب و هوایی و نیز میزان دور افتادگی متفاوتی برخوردار بودند. همچنین وابستگی شدید بهرهبرداران به منابع طبیعی حوزه و محدودیت منابع معیشتی خانوارها منجر به فشار بیش از حد آنان بر منابع طبیعی و تشدید تخریب منابع گردیده است. کارشناسان مهمترین بحرانهای مربوط به منابع طبیعی حوزهها را تخریب جنگلها و مراتع؛ سیلابها؛ کاهش منابع آبی و کمبود آب، فرسایش خاک؛ جمع شدن رسوب پشت سد و بندها؛ و تخریب حاشیه رودخانه ارزیابی نمودند. دیدگاهها بر آن بود که بهرهبرداران باید در مورد وقوع، علل و اهمیت این بحرانها همچنین شتاخت و اهمیت عملیات آبخیزداری، چگونگی انجام کار و حفاظت و نگهداری همه عملیات آگاهی و مهارت زیادی داشته باشند. این مطالعه مشخص نمود که ارزیابیها و اولیت بندیها که صرفاً از سوی کارشناسان انجام میشود با ارزیابیهای ناشی از ابعاد گوناگون مخصوصاً بررسیهای میدانی، اطلاعات موجود و مردم تفاوت داشته و بسیاری موارد دانش و اطلاعات عمیق مردم در مورد اکو سیستمها و گونههایی که با آنها در تماس هستند کمتر از آنچه واقعا هست ارزیابی گردیده بنابراین مهمترین اولویت آموزشی باید بر حول محور دانش بومی و ایجاد تعامل بین دانش بومی دانش رسمی باشد. در فرایند سریع صنعتی شدن جهانی بیشترین آسیب به بخش کشاورزری وارد شده سهم عمده آن نیز نصیب جهان سوم شد. زیرا روشهای بومی آزمون پس داده خود را رها کردند. واژههای کلیدی: نیاز اطلاعاتی، یادگیری، دانش بومی ، دانش رسمی، آبخیزداری، مدیریت منابع طبیعی ایران
In the course of realization of constant development of villages with people-based orientation aiming at their empowerment, the native knowledge is the most significant part of development in terms of local beliefs, values, methods and knowledge. Experience shows that not only is the native knowledge not inconsistent with the official one, but it can also complement it. Native knowledge is accessible, comprehensible, efficient, and inexpensive and is transmitted orally. This knowledge has been dynamic, has completed in nature and local communities, is consistent with native and regional conditions and has helped villagers in stable management of water-yielding places so that they would have more active role in development of natural sources. The present study aims at evaluating the level of knowledge of villagers in the field of water and soil protection technology. The data are gathered through using focused groups, interviews, questionnaires along with participation of experts of water-yielding areas of Shahid Rajaie Yanser, Mazandaran Province. The findings show that the primary living facilities in most villages under study are at an average level and that villages in different areas have various climate and weather. Also, the heavy dependence of villagers on natural sources and limitations in family income sources has led to pressurizing and destruction of natural sources. Experts consider destruction of jungles and grasslands, floods, decrease in water sources and shortage of water supply, soil erosion, accumulation of sediments behind dams and destruction of river edges as the most important crises related to natural sources. They believe that utilizers should have great skill and knowledge when it comes to occurrence, reasons and significance of such crises and also significance of operations of water-yielding utilization and its protection. This paper reveals that evaluations and prioritizations of experts are quite different from the evaluations made based on popular knowledge. In many cases the knowledge and information of people about ecosystems and species they are in contact with are less than what is really there. Therefore, the most important educational prioritization should deal with native knowledge and establishment of interaction between the native and official knowledge. In the world industrialization process, agricultural section, especially in the third world has witnessed the most damages, because native methods have left their once tried experience.
https://qjik.atu.ac.ir/article_461_22c129c576b3c259a941531eee9c98e0.pdf
نیاز اطلاعاتی
یادگیری
دانش بومی
دانش رسمی
آبخیزداری
مدیریت منابع طبیعی ایران
Informational Need
Learning
native knowledge
Official Knowledge
Water-Yielding Protection
Management of Iran’s Natural Sources
per
دانشگاه علامه طباطبایی
دو فصلنامه دانش های بومی ایران
2345-6019
2538-2543
2014-08-23
1
1
203
230
10.22054/qjik.2014.462
462
Research Paper
مدیریت دانش نگهداری خوراک در ایران (مورد مطالعه: طبقهبندی سنتی خوراک)
An Investigation into Popular Culture:
A Case Study of Traditional Food Classification
کاوه فرهادی
kaveh_farhadi2000@yahoo.com
1
مرتضی سالمی قمصری
salemimr@gmail.com
2
مربی مدیریت دانشگاه پیام نور
مدرس تاریخ دانشگاه علامه طباطبائی و دانشجوی دکتری تاریخ ایران
چکیده سخن گفتن دربارة اهمیت غذا آنچنان بدیهی است که نیازی به اثبات ندارد. هم زیستشناسان و هم روانشناسان و بیش از آن دانش مردمی این ضرورت مبرم را احساس کرده است. اما برخی از جوامع و از آن جمله جامعه ایران به دلیل شرایط خاص جغرافیایی و تاریخی خود و به دلیل کمبود غذا و حتی آب از سویی و حوادث طبیعی نسبتاً فراوان و هجومهای فراوان اقوام بیگانه، در چهار راه حوادثی چندین و چند هزار ساله قرار گرفته است، بنابراین صاحب تجربیات فراوان و گاه کم نظیری در مسائل مربوط به امنیت و مدیریت غذایی و نگاهداری و ذخیرهسازی و پسانداز غذا میباشد که متأسفانه این تجربیات به سرعت در حال فراموشیاند. در اغلب مناطق ایران، چه کوهستانهایی که آب دارند، خاک ندارند. و چه دشتهایی که خاک دارند آب ندارند. در ضمن وفور گیاهان، محصولات زراعی، باغی و دامی به ماههایی از سال محدود و قابل تکرار نبوده است. از سویی دیگر آفات خطرناکی همچون ملخ، سن، رنگ، خشکسالی، سرماهای نابهنگام، سیل و تگرگ از بلاها و ناامنیهای طبیعی و بدتر از آن بلاها و ناامنیهای اجتماعی و از آن جمله هجومهای خارجی که تاریخ کشور ما یکی از رکورددارهای جهانی آن محسوب میشود سبب شده است که مردم ایران در طی چند هزار سال یکجانشینی در این شرایط ویژه، تجربیات فراوانی را اندوخته و برای روز مبادا و قحط سالیها و خشکسالیها و بدبیاریها، راهکارهای گوناگون را ابداع کنند؛ که حتی توانستند فاسد شدنیترین خوراکیها همچون شیر - را از یک هفته تا یکی دو سال نگاهداری کنند. همچنین است نگاهداری سبزی، گوشت و میوههای تازه. این مقاله مقدمهای است بر کاری بزرگ در باره شیوههای سنتی نگاهداری و پس انداز مواد غذایی و راههای سنتی مقابله با قحط سالیها که اجداد ما برای هزاران سال از آن بهره میبردهاند. این نوشتار بر آن است که تا بیش از این دیر نشده بخشی از آخرین تجربیات پیرمردان و پیرزنان ایلی، روستایی و داستانهایی را که از اجدادشان دربارة قحط سالیها و شیوههای مقاومت در برابر آن و شیوههای نگهداری و پسانداز مواد خوراکی و راههای مدیریت رژیم غذایی در شرایط کمیابی شنیده یا خود به کار برده اند را ثبت و ضبط نمایند. از یافتههای این مقاله میتوان به ترسیم نمودار اولیه طبقهبندی خوراک در فرهنگ ایران اشاره کرد.
It goes without saying that food is quite significant which is felt by biologists, psychologists and more importantly by people. However, some societies including Iranians have always witnessed various incidents for thousand years due to its specific geographical and historical condition, shortage of food and even water on the one hand, and many natural disasters and attacks by alien tribes on the other hand. Therefore, they have so much and sometimes unique experience in issues related to food security, management and storage. The said experiences unfortunately keep being forgotten. In most Iranian regions, there are mountains with water and no soil or deserts with soil and no water. Moreover, plants grow and agricultural, garden, and animal products are produced only in some months of the year. On the other hand, dangerous pests such as locust, age, color, natural disasters such as drought, untimely cold weather, flood, hail, and worst of all social insecurities including attacks on Iran which is a record-holder in this regard have all led to collection of experience in such special conditions so as to be used in such unlucky days of shortage or drought. Iranians have innovated various solutions to the extent that they have been able to store the most perishable foods such as milk for one week to two years. This is also true for vegetable, meat and fresh fruits. The present paper is the preliminary stage of a great work about traditional methods of food storage and traditional ways of fighting drought which have been applied by our ancestors for thousands of years. The paper aims at recording the latest experiences of old villagers and stories they have heard or applied about drought and different methods of combating it, food storage techniques and diet management at times of shortage before its too late. One of the findings is drawing of the preliminary graph of food classification in Iranian culture.
https://qjik.atu.ac.ir/article_462_bf3c6b3de0da7117a6c765a0d568e51e.pdf
واژههای کلیدی:مدیریت غذایی
نگاهداری و ذخیره سازی
خشکسالی و قحط سالی
خوراک
دانش بومی
Food Management
Storage
Drought
Shortage
food
native knowledge