اصغر عسگری خانقاه؛ عاطفه بهادری نژاد
چکیده
چکیده پوشش زنان در طول تاریخ دچار تغییر و تحولات بسیاری شده است. در بین پوشش زنان، چادر از اهمیت ویژهای برخوردار است. تحولاتی که در شکل و نحوة استفاده کردن از این پوشش پدید آمده، همواره مورد توجه منتقدان و پژوهشگران بوده است. این پوشش در بسیاری موارد معرف شخصیت اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و دینی فرد بوده و از این رو وجود یا عدم آن مورد ...
بیشتر
چکیده پوشش زنان در طول تاریخ دچار تغییر و تحولات بسیاری شده است. در بین پوشش زنان، چادر از اهمیت ویژهای برخوردار است. تحولاتی که در شکل و نحوة استفاده کردن از این پوشش پدید آمده، همواره مورد توجه منتقدان و پژوهشگران بوده است. این پوشش در بسیاری موارد معرف شخصیت اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و دینی فرد بوده و از این رو وجود یا عدم آن مورد بحث مداوم پژوهشگران میادین علوم اجتماعی قرار گرفته است. در این نوشتار به بررسی و تحلیل دلایل تغییر شکل این پوشش، خصوصاً در دهه اخیر، پرداخته و تحول و تغییر آن را از چادر سنتی به اشکال و الگوهای جدید و طرحهای امروزی مورد توجه قرار دادهایم. پژوهش حاضر در یک محیط دانشگاهی (دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز) صورت گرفته و گروه مورد مطالعه آن از دانشجویان بین سنین 20 تا 35 سال انتخاب شدهاند. با بهرهگیری از روش کیفی و ژرفانگر (مردم شناسی) و با مشاهده مستقیم مشارکتی در زمینه تحقیق و با استفاده از منابع بیرونی (اسناد و مدارک کتابخانهای) و ابزار تحقیق (دوربین عکاسی و فیلمبرداری و ضبط صوت و...) پژوهش به سرانجام رسیده است. نتایج این نگاه مردم شناسی و پژوهش میدانی نشان میدهد که طی دهه اخیر، با تغییر شکل الگوهای چادر از سنتی به جدید، تفکرات جدیدی نسبت به چادر پیدا شده و با تغییر در شکل و اندازه چادرها با برخی از لایههای پنهانی در افکار دختران و زنان امروز روبرو میشویم، که در برخی از آنان موجب تاسف و در بعضی دیگر موجب بالندگی نسبت به زن بودنشان در جامعه مورد مطالعه شده است. هر چند که مردمشناسی مقید به دادن راهکار یا پیشنهادات ویژه ازطرف پژوهشگران خود نیست و قضاوت در این امر و انجام امور بعد از پژوهش را از عمده کارهای برنامهریزان فرهنگی میداند، ولی غافل از نتایج یافتههای این پژوهش نیستیم که نتیجه آراء زنان و دخترانی است که از دور بر این داستان پر قیل و قال چادر یا حجاب اسلامی نظارت دارند. نکته آخر اینکه در این نوشتار در یک چارچوب نظری از اندیشههای بزرگان مکتب کارکردگرایی به ویژه از بانی روش تحقیق میدانی یعنی برانیسلاو مالینوفسکی بهرهها بردهایم. با وجود تغییرات و تحولات صورت گرفته در پوشش اسلامی، باز میتوان گفت که زنان خود عاملان اصلی این تغییر و تحول هستند. واژههای کلیدی:فرهنگ، حجاب، پوشش، چادر، چادر الگودار چکیده پوشش زنان در طول تاریخ دچار تغییر و تحولات بسیاری شده است. در بین پوشش زنان، چادر از اهمیت ویژهای برخوردار است. تحولاتی که در شکل و نحوة استفاده کردن از این پوشش پدید آمده، همواره مورد توجه منتقدان و پژوهشگران بوده است. این پوشش در بسیاری موارد معرف شخصیت اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و دینی فرد بوده و از این رو وجود یا عدم آن مورد بحث مداوم پژوهشگران میادین علوم اجتماعی قرار گرفته است. در این نوشتار به بررسی و تحلیل دلایل تغییر شکل این پوشش، خصوصاً در دهه اخیر، پرداخته و تحول و تغییر آن را از چادر سنتی به اشکال و الگوهای جدید و طرحهای امروزی مورد توجه قرار دادهایم. پژوهش حاضر در یک محیط دانشگاهی (دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز) صورت گرفته و گروه مورد مطالعه آن از دانشجویان بین سنین 20 تا 35 سال انتخاب شدهاند. با بهرهگیری از روش کیفی و ژرفانگر (مردم شناسی) و با مشاهده مستقیم مشارکتی در زمینه تحقیق و با استفاده از منابع بیرونی (اسناد و مدارک کتابخانهای) و ابزار تحقیق (دوربین عکاسی و فیلمبرداری و ضبط صوت و...) پژوهش به سرانجام رسیده است. نتایج این نگاه مردم شناسی و پژوهش میدانی نشان میدهد که طی دهه اخیر، با تغییر شکل الگوهای چادر از سنتی به جدید، تفکرات جدیدی نسبت به چادر پیدا شده و با تغییر در شکل و اندازه چادرها با برخی از لایههای پنهانی در افکار دختران و زنان امروز روبرو میشویم، که در برخی از آنان موجب تاسف و در بعضی دیگر موجب بالندگی نسبت به زن بودنشان در جامعه مورد مطالعه شده است. هر چند که مردمشناسی مقید به دادن راهکار یا پیشنهادات ویژه ازطرف پژوهشگران خود نیست و قضاوت در این امر و انجام امور بعد از پژوهش را از عمده کارهای برنامهریزان فرهنگی میداند، ولی غافل از نتایج یافتههای این پژوهش نیستیم که نتیجه آراء زنان و دخترانی است که از دور بر این داستان پر قیل و قال چادر یا حجاب اسلامی نظارت دارند. نکته آخر اینکه در این نوشتار در یک چارچوب نظری از اندیشههای بزرگان مکتب کارکردگرایی به ویژه از بانی روش تحقیق میدانی یعنی برانیسلاو مالینوفسکی بهرهها بردهایم. با وجود تغییرات و تحولات صورت گرفته در پوشش اسلامی، باز میتوان گفت که زنان خود عاملان اصلی این تغییر و تحول هستند.
احمد بازگیر؛ مهدی پورهاشمی
چکیده
بشر از گذشته تا به امروز در بسیاری از زمینهها برای بقا و بهبود کیفیت زندگی خود از طرق مختلف به گیاهان وابسته بوده است. هدف از این پژوهش بررسی همه جانبه گیاه مردمنگاری گیاهان خودروی منطقه بسطام در استان لرستان از ناحیه رویشی زاگرس است. جامعه انسانی مورد مطالعه در این تحقیق اهالی دو روستای چشمه بید و چشمه صالح از شهرستان سلسله در استان ...
بیشتر
بشر از گذشته تا به امروز در بسیاری از زمینهها برای بقا و بهبود کیفیت زندگی خود از طرق مختلف به گیاهان وابسته بوده است. هدف از این پژوهش بررسی همه جانبه گیاه مردمنگاری گیاهان خودروی منطقه بسطام در استان لرستان از ناحیه رویشی زاگرس است. جامعه انسانی مورد مطالعه در این تحقیق اهالی دو روستای چشمه بید و چشمه صالح از شهرستان سلسله در استان لرستان است. روش پژوهش بکار رفته در این مطالعهی گیاه مردمشناسی، روش مردمنگاری بوده است. ابزار گردآوری دادهها شامل مشاهدهی مستقیم، مشاهدهی همراه با مشارکت و مصاحبهی نیمه ساختاریافته بوده است. نتایج نشان داده که 119 گونه گیاهی متعلق به 41 خانواده گیاهی توسط اطلاعرسانان شناسایی شده است. خانوادههای گیاهی کاسنیان (3/14 درصد)، سوسنیان (2/9 درصد) و گلسرخیان (2/9 درصد) بیشترین فراوانی را در بین خانوادههای گیاهی داشتهاند. نتایج بیانگر این است که دانش و کاربرد گیاهان بسیار متنوع بوده و بیشتر شناخت و استفادهها شامل 58 گونه (7/48 درصد) استفاده خوراکی، 42 گونه (3/35 درصد) استفاده علوفهای، 32 گونه (9/26 درصد) استفاده دارویی و 16 گونه (8/16 درصد) برای ابزار و صنایع دستی کاربرد داشته است.
مرتضی فرهادی
چکیده
چکیده چند سده ادبیات شرق شناسی به شکل بیشتر توصیفی و غیر مستقیم و حدود هفتادسال پس از جنگ جهانی دوم به شکل مستقیم و تئوریزه شده فرهنگ سنتی کشورهای توسعه نیافته را بعنوان عامل اصلی توسعه نیافتگی، آماج حملات مکتب نوسازی قرار داده اند. مؤلف از راههای دیگری از ربع قرن پیش بر پایه تجربیات زیسته،مطالعات کتابخانهای و بویژه کارهای ...
بیشتر
چکیده چند سده ادبیات شرق شناسی به شکل بیشتر توصیفی و غیر مستقیم و حدود هفتادسال پس از جنگ جهانی دوم به شکل مستقیم و تئوریزه شده فرهنگ سنتی کشورهای توسعه نیافته را بعنوان عامل اصلی توسعه نیافتگی، آماج حملات مکتب نوسازی قرار داده اند. مؤلف از راههای دیگری از ربع قرن پیش بر پایه تجربیات زیسته،مطالعات کتابخانهای و بویژه کارهای میدا نی و غالبا اکتشافی خود در ایران به نتایج متفاوتی دست یافته است. تناقضات مکتب نوسازی و پیش فرض های آن با واقعیات تاریخ هم اروپا و هم جوهره فرهنگ کشورهای توسعه نیافته، سربرآوردن کشورهای توسعه یافته موج دوم مانند: ژاپن ، چین و هند و... در آسیا ، نشان داد که مسائل توسعهای بسیار پیچیدهتر و فراتر از ادعاهای ضد واقعیت و ضدتجربی و تاریخی شرق شناسان و مکتب نوسازی و بویژه بخش متقدم آن است. این نوشته کار خود را با نقد طبقه بندی شرق شناسانه ای از نوع "وبری"شروع کرده و نادرستی و تقابل سنت و صنعت و فهم برخاسته از آن را به چالش می کشد و کوشیده است که با مصادیق نقض کننده و متعدد نشان دهد که برخلاف بدیهی پنداشتن سنت و صنعت ، راه صنعت چه در کشورهای موج اول صنعتی و بویژه انگلستان و چه در کشورهای صنعتی شده موج دوم از پایگاه ، جایگاه و سکوی پرتاب سنت گذشته است. واژههای کلیدی: صنعت، سنت، مکتب نوسازی، توسعه یافته، شرق شناسان
امیر صابری؛ اسماعیل کرمی دهکردی
چکیده
چکیده در راستای تحقق توسعه پایدار روستایی با جهت گیری محوریت مردم در امر توانمند سازی آنان، دانش بومی مهمترین بخش از نظر باورها، ارزشها، روشها و آگاهی محلی را در بر میگیرد. تجربه نشان میدهد که دانش بومی نه تنها با دانش رسمی تعارض و تناقض ندارد بلکه مکمل آنان نیز میتواند باشد. دانش بومی قابل دسترسی، قابل فهم، کارآمد و ...
بیشتر
چکیده در راستای تحقق توسعه پایدار روستایی با جهت گیری محوریت مردم در امر توانمند سازی آنان، دانش بومی مهمترین بخش از نظر باورها، ارزشها، روشها و آگاهی محلی را در بر میگیرد. تجربه نشان میدهد که دانش بومی نه تنها با دانش رسمی تعارض و تناقض ندارد بلکه مکمل آنان نیز میتواند باشد. دانش بومی قابل دسترسی، قابل فهم، کارآمد و ارزان است و طریقه ی انتقال آن نیز شفاهی است. این دانش پویا بوده و طی زمان آبدیده شده و در بطن محیط طبیعی و اجتماعی محلی تکامل یافته است با شرایط بومی و منطقهای کاملا سازگار میباشد و به بهرهبردارن روستایی در مورد مدیریت پایدار آبخیزها کمک نموده تا نقش فعال تری در توسعه پایدار منابع طبیعی ایفا کنند. هدف این مطالعه ارزیابی سطح دانش روستاییان در زمینه فناوریهای حفاظت آب و خاک در پروژههای آبخیزداری است. با استفاده از یک مطالعه موردی از طریق گروههای متمرکز، مصاحبه و پرسشنامه دادهها با مشارکت کارشناسان استان و روستائیان حوزههای آبخیز شهید رجایی یانسر استان مازندران به دست آمده. یافتهها نشان داد که امکانات و تسهیلات اولیه زندگی در سطح اکثر روستاهای مورد مطالعه در حد متوسط بوده و روستاهای مورد بررسی در حوزههای مختلف از تنوع اقلیمیو آب و هوایی و نیز میزان دور افتادگی متفاوتی برخوردار بودند. همچنین وابستگی شدید بهرهبرداران به منابع طبیعی حوزه و محدودیت منابع معیشتی خانوارها منجر به فشار بیش از حد آنان بر منابع طبیعی و تشدید تخریب منابع گردیده است. کارشناسان مهمترین بحرانهای مربوط به منابع طبیعی حوزهها را تخریب جنگلها و مراتع؛ سیلابها؛ کاهش منابع آبی و کمبود آب، فرسایش خاک؛ جمع شدن رسوب پشت سد و بندها؛ و تخریب حاشیه رودخانه ارزیابی نمودند. دیدگاهها بر آن بود که بهرهبرداران باید در مورد وقوع، علل و اهمیت این بحرانها همچنین شتاخت و اهمیت عملیات آبخیزداری، چگونگی انجام کار و حفاظت و نگهداری همه عملیات آگاهی و مهارت زیادی داشته باشند. این مطالعه مشخص نمود که ارزیابیها و اولیت بندیها که صرفاً از سوی کارشناسان انجام میشود با ارزیابیهای ناشی از ابعاد گوناگون مخصوصاً بررسیهای میدانی، اطلاعات موجود و مردم تفاوت داشته و بسیاری موارد دانش و اطلاعات عمیق مردم در مورد اکو سیستمها و گونههایی که با آنها در تماس هستند کمتر از آنچه واقعا هست ارزیابی گردیده بنابراین مهمترین اولویت آموزشی باید بر حول محور دانش بومی و ایجاد تعامل بین دانش بومی دانش رسمی باشد. در فرایند سریع صنعتی شدن جهانی بیشترین آسیب به بخش کشاورزری وارد شده سهم عمده آن نیز نصیب جهان سوم شد. زیرا روشهای بومی آزمون پس داده خود را رها کردند. واژههای کلیدی: نیاز اطلاعاتی، یادگیری، دانش بومی ، دانش رسمی، آبخیزداری، مدیریت منابع طبیعی ایران
محمود جمعه پور
چکیده
تاریخ دریافت: 25/11/92 تاریخ پذیرش: 20/3/93چکیدهتجربه روشن ساخته است که بسیاری از تکنیکها و روشهای بومی در عرصه تولید، فرهنگ و اجتماع در جامعه محلی به دلیل سازگاری و تطابق با زیست بوم این جوامع، همان روشهایی هستند که امروزه معرف روشهای رسیدن به توسعه پایدار میباشند. بومی سازی میتواند به کاهش پیامدهای آسیب شناختی جریان ...
بیشتر
تاریخ دریافت: 25/11/92 تاریخ پذیرش: 20/3/93چکیدهتجربه روشن ساخته است که بسیاری از تکنیکها و روشهای بومی در عرصه تولید، فرهنگ و اجتماع در جامعه محلی به دلیل سازگاری و تطابق با زیست بوم این جوامع، همان روشهایی هستند که امروزه معرف روشهای رسیدن به توسعه پایدار میباشند. بومی سازی میتواند به کاهش پیامدهای آسیب شناختی جریان توسعه از طریق سازگاری با مفاهیم جدید توسعه و تقویت سرمایه اجتماعی، دموکراسی مشارکتی و توانمند سازی قشر ضعیف جامعه منجر شود. به عبارت دیگر اگر بومی سازی را انطباق الگوها و روشهای بیرونی توسعه با شرایط درونی جامعه محلی و تقویت الگوها و روشهای بومی متناسب با جریان توسعه بدانیم، میتواند به توانمند سازی جامعه محلی کمک نماید. این انگاره می تواند رویه غالب الگوهای مرسوم توسعه در جهت تمرکز، یکنواخت سازی و حذف تنوع و تکثر را تعدیل نماید و پیامدهای منفی آن را کاهش دهد. نظامهای دانش بومی باید به مثابه جزئی از منابع ملی مورد توجه و ملاحظه قرار گیرند. دانش بومی یک عنصر کلیدی سرمایه و دارایی اصلی مردم محلی در تلاش برای بدست آوردن کنترل زندگیشان است. در این مقاله بومی سازی در عرصه توسعه روستایی به عنوان بخشی که بومی سازی معنا و مفهوم واقعی خود را پیدا می کند و به عنوان یک الگوی توسعه پایدار مورد توجه قرار گرفته است. در برخی از عرصهها مانند توسعه روستایی و کشاورزی با توجه به سازگاری اکولوژیکی، فرهنگی و تاریخی آن با جامعه محلی، بومی سازی ارج و احترام نهادن به روشها و تکنیکهای بومی، روزآمد کردن این روشها و ترکیب دانش بومی با دانش روز است. در این عرصه باید بومی سازی را به معنی بازگشت به خود، حفظ و احیاء روشهای بومی و مقابله با از خود بیگانه شدن، بیهویتی و طرد همه روشها و ّسنتهای بومی به صرف سنتی بودن دانست. بومی سازی مبتنی بر دانش بومی است که در فلسفه خود، مردم را بخشی از کره زمین و نه صاحب آن می داند و زمانی که هدف برنامهریزی رسیدن به توسعه پایدار باشد این فلسفه کاربرد دارد. در این مقاله با ذکر نمونههایی از تکنیکها و روشهای سنتی که با توسعه پایدار روستایی سازگاری بسیاری دارند، نشان خواهیم داد که بومی سازی در این عرصه یعنی نگهداری و تقویت روشهای بومی سازگار با شرایط جامعه و سرزمین، یا در عرصه کشاورزی احیاء روشهای بومی که از بین رفته یا در شرف نابودی کامل می باشند به عنوان روشی برا ی رسیدن به توسعه پایدار.