دانش بومی
حسین راعی
چکیده
معیشت ایرانیان در طول تاریخ با کشاورزی و مزرعهداری گرهخورده بود و زمینداران بزرگ و اربابان از طبقه نجبا و طبقات بالای اجتماعی محسوب میشدند. منابع، اسناد تاریخی و باستانشناختی وجود دارند که آثار مرتبط به میراث کشاورزی در پهنه فرهنگی ایران را نشان میدهند. تعدادی از آنها مربوط به مزارعی هستند که از قرون اولیه اسلامی تا دوره ...
بیشتر
معیشت ایرانیان در طول تاریخ با کشاورزی و مزرعهداری گرهخورده بود و زمینداران بزرگ و اربابان از طبقه نجبا و طبقات بالای اجتماعی محسوب میشدند. منابع، اسناد تاریخی و باستانشناختی وجود دارند که آثار مرتبط به میراث کشاورزی در پهنه فرهنگی ایران را نشان میدهند. تعدادی از آنها مربوط به مزارعی هستند که از قرون اولیه اسلامی تا دوره پهلوی شکل گرفتند و قرنها مورد بهرهبرداری اقتصادی و معیشتی قرار داشتند. آنها دارای 4 نوع نظام مالکیتی وقفی، اربابی، دولتی و شاهی بودند و سپس تعدادی از آنها در دوره قاجار و پهلوی تحت مالکیت اربابی قرارگرفتند. این نوع از مالکیت در مواجهه با تحولات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران در این دوران و پس از آن موجب ایجاد تغییرات کالبدی و کارکردی در مزارع تاریخی شده و هویت و اصالت آنها را دچار چالش کرده است.مسئله اصلی مقاله نیاز به شناخت عمیقتر درباره ارتباط بین مالکیت اربابی و زیستِ مزارع ایرانی در دوره قاجار و پهلوی است. این منظور با معرفی عوامل تأثیرگذار برآن از طریق رهیافت تفسیری و راهبرد تفسیری تاریخی انجام خواهد شد.
حسین راعی
چکیده
جغرافیای ایران مأمن مزارع مسکون تاریخی با ویژگیهای کالبدی و کارکردی ویژه است. این مجتمعهای زیستی کوچک دارای جمعیت ثابت و مستحدثات کالبدی وابسته به کشاورزی و سکونت بودند و از پیش از اسلام تا دوره زند و قاجار در مرکز ایران رشد کردند، توسعه یافتند و سپس در دوره پهلوی به حضیض رفتند. مسئله اصلی، نیاز به شناخت عمیقتر درباره ماهیت مزارع ...
بیشتر
جغرافیای ایران مأمن مزارع مسکون تاریخی با ویژگیهای کالبدی و کارکردی ویژه است. این مجتمعهای زیستی کوچک دارای جمعیت ثابت و مستحدثات کالبدی وابسته به کشاورزی و سکونت بودند و از پیش از اسلام تا دوره زند و قاجار در مرکز ایران رشد کردند، توسعه یافتند و سپس در دوره پهلوی به حضیض رفتند. مسئله اصلی، نیاز به شناخت عمیقتر درباره ماهیت مزارع مسکون تاریخی است، زیرا تعداد زیادی از مزارع به انضمام بناهای وابسته به آنها در معرض نابودی قرار دارند. هدف تحقیق دستیابی به اطلاعات بیشتر درباره جایگاه مزارع در نظام زمانی- مکانی- فضایی ایران است و برای تدقیق موضوع از رهیافت تفسیرگرایی و راهبرد تفسیری تاریخی در قالب سندپژوهی و مطالعات میدانی استفاده میشود. پژوهش پیشرو نشان میدهد مزارع مسکون بهعنوان کوچکترین مجتمع زیستی در ذیلِ دیه یا روستا بهصورت مستقل یا تابعه قرار داشتند و بخشی از نظام زمانی- مکانی- فضایی در ایران محسوب میشدند. آنها دارای سه پهنه؛ کالبدی، کشتخوانی و عرفی بهعنوان محدودههای تأثیرگذار بودهاند. پهنه کالبدی و کشتخوانی معادلِ عرصه در یک مزرعه و پهنه عرفی معادلِ حریم در آن تلقی میشود. حفاظت از یک مزرعه مسکون ارتباط عمیقی با صیانتِ پویا از محدودههای تأثیرگذار یا پهنههای سهگانه دارد.