نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استادیار مردم شناسی دانشگاه شهید باهنر کرمان
2 استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید باهنر کرمان
3 استاد مردم شناسی دانشگاه فدرال کازان روسیه.
چکیده
امروزه بحث خوراک، مشخصات و کارکردهای آن در قلمرو فرامادّی، امری غریب و خالی از پشتوانۀ علمی قلمداد شده؛ به گونهای که در دیدگاه بسیاری از مردم، حوزۀ خوردنیها در مسئلۀ حلال و حرام و تاثیراتی که بر جسم و سلامتی انسان میگذارد خلاصه شده است. به اعتقاد برخی، ورود دین در حوزۀ خوراک، فعالیتی غیر علمی و خرافی پنداشته میشود؛ در حالی که از منظر دین، یکی از وظایف عمدۀ صاحبان رسالت الهی، تمرکز بر خوراک به عنوان یکی از واسطههای حل بسیاری از مسائل فرهنگی و اجتماعی است. آنچه در فرهنگ تغذیۀ دینی نقش برجستهای دارد و در نقطۀ کانونی این پژوهش نیز قرار میگیرد، توجه اسلام به خوراک، به مثابۀ یک نظام نشانهای و نمادین در روابط انسانها با یکدیگر و با خداوند است. در این پژوهش، تلاش شده است با الهام از چارچوب نظری تفسیرگرایی و نشانه شناختی، و بررسی عمیق در آموزههای دینی و با کمک ابزار مصاحبه،نقشهای نمادین غذا و همسفرگی را در ساختار فرهنگ تغذیۀ اسلامی مردم بخش لالهزار از توابع شهرستان بردسیر (استان کرمان)شناسایی کنیم و نشان دهیم که مفاهیمی را که اسلام با توجه به نقش های نمادین غذا به جامعه القا نموده، آرمانی کاملا نظری نیست؛ بلکه غذا و سفرۀ غذا یکی از بهترین زمینههای انتقال مفاهیم دینی در فرهنگ اسلامی محسوب شده و خداوند و بزرگان دین اسلام با استفاده از این قدرت نمادین غذا، عمیقترین مفاهیم انسانی و دینی را در ابعادی به کوچکی یک سفرۀ غذا به مخاطبان خود منتقل نمودهاند؛ مفاهیمی چون تواضع، قناعت، پیوند اجتماعی، روابط اجتماعی، برابری اجتماعی، و یکسانی طبقاتی.
کلیدواژهها