نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
2 دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان/ دانشکده مرتع و آبخیزداری
3 دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی/ دانشکده مرتع و آبخیزداری
چکیده
دانش بومی شیوههای یادگیری، فهم و نگرش به جهان است که نتیجه سالها تجربه و مشکلگشایی بر اساس آزمونوخطا بهوسیله گروههایی از مردم در حال فعالیت میباشد که منابع در دسترس را در محیط خود بکار برده و تجربه کردهاند. بهرهبرداران مرتع، اعم از جامعه عشایری و روستایی در ایران، از سالیان بسیار دور اندوختههای ارزشمندی در زمینه دانش بومی مدیریت مرتع دارند که جزء پتانسیلهای فرهنگی و سرمایههای اجتماعی و فرهنگی این جامعه کهن به شمار میروند. بنابراین در این تحقیق به بررسی مبانی تقسیمبندی و نامگذاری اجزای محیط در مرتع دیلگان بهعنوان عاملی مهم در نظامهای طبقهبندی عرصههای مرتعی از منظر دانش بومی پرداخته شد. گردآوری اطلاعات از طریق مصاحبه در محل زندگی عشایر و مشاهده مشارکتی بر اساس روش پیمایشی صورت پذیرفت. از اطلاعات کسبشده از شیوههای متفاوت مصاحبه، فیشبرداری شده و استخراج مفاهیم کلیدی از دانش روایی بومیان صورت گرفت. نتایج این بررسی گویای آن است که عشایر دارای مشاهداتی زیرکانه و دقیق در مورد نظامهای طبقهبندی شدهاند که کاملاً با شرایط محلی مطابقت دارد. چنان که ایشان برای هریک از اجزای طبیعت پیرامون خود طبقهبندیهای مجزایی قائل بودند. بر این اساس ایشان عرصه مرتع را بر مبنای شکل ناهمواری، دما، پوشش گیاهی، خاک، منابع آب، کاربری اراضی و راههای دسترسی تقسیمبندی نموده و برای هر یک نام و تعریف مجزایی قائلند. این اجزا بهگونهای نامگذاری و تعریف گردیده است که برای اکثر قریب بهاتفاق مردم بومی، دارای مفاهیمی کاربردی و شناخته شده است چنان که هرچند که این مفاهیم بهعنوان منابع مکتوب درجایی ثبت نگردیده، اما اشتراکهای فرهنگ زیستمحیطی آنچنان در نامگذاری هریک از اجزای زیستبوم لحاظ گردیده که برای اکثر مردمان ساکن در عرصه مورد مطالعه، ذکر نامهای اجزای طبیعت، مفاهیمی مشترک را به ذهن متبادر میسازد.
کلیدواژهها