نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

متخصص قلب و استادیار دانشکده روان شناسی دانشگاه علامه طباطبائی

چکیده

تاریخ دریافت: 20/1/93
تاریخ پذیرش: 5/6/93

چکیده
این مقاله، مقاله‌ای کاملاً تحقیقی است و به چگونگی بکارگیری طب جدید در مناطق روستایی با الگوگیری از تعاونی‌های سنتی  روستایی خرده مالکی اشاره دارد. تحقیق اصلی این مقاله در دو ناحیۀ روستایی ایران انجام گرفته که عبارتند از:
1-     مناطق روستایی فریدن،  واقع در استان اصفهان که از پنج گروه جمعیتی لر، ترک، فارس، ارمنی و گرجی تشکیل شده است.
2-     مناطق روستایی سلسله،  واقع در استان لرستان که ساکنان آن را لک‌ها تشکیل می‌دهند.

کلیدواژه‌ها

پیوست: مردم‌شناسی روستایی یک پزشک
دکتر هوشنگ حمیدی پزشک متخصص قلب و عروق است که نیمی از روزهای هفته را در شهریار و کرج به طبابت مریض‌های خود می‌پردازد، پدر وی در روستای هفت دانگی در همسایگی فریدن اصفهان به کشاورزی اشتغال داشت، وی هم در جوانی کم و بیش، همیار پدر بود. در این روستا، رده‌هایی از: لُر، ترک، فارس، ارمنی، گرجی و عرب سکونت داشتند و دارند، وی با این شرایط محیط به تحصیل خود ادامه داده و پس از فارغ التحصیل شدن ازدانشکده پزشکی در رشته قلب و عروق در پهنه زادگاه خود و اطراف به طبابت روستاییان پرداخته و از هر دری با آنان سخن می‌گفت: وضع شخم، کشت و کار، برداشت، شیوه آبیاری، نوع تغذیه‌، وضع خانوار، سوابق درمانی، شیوه‌های درمان، ارتباط با همکاران، نوع یاری‌ها و ... سؤالاتی می‌نمود و در دفتر خود می‌نگاشت. چند سالی بدین منوال گذشت تا این که به پهنه لرستان درغرب ایران منتقل گردید و در اطراف خرم آباد به طبابت پرداخت .پس از آن دکتر حمیدی به فکرتأسیس یک بیمارستان کوچک افتاد.
وی اولین بیمارستان خود ساز را با همکاری خودجوش مردم در روستای چهار تخته در «دره هنام» منطقه سلسله لرستان ایجاد نمود. وی دومین بیمارستان خود را در روستای «دربده» واقع در منطقه قلائی لرستان برپا کرد.
در این مناطق هم با مریض‌های روستایی به صحبت می‌نشست و از اوضاع و احوال نظام زراعی سنتی پرسش‌هایی می‌نمود، این پرسش‌ها و مطالب مربوط بیشتر در حول و حوش جامعه‌شناسی دور می‌زد تا سرانجام مجموعه این اطلاعات درکتابی با نام «هفت دانگی» تحقیقی در زمینه جامعه‌شناسی روستایی را، تألیف نموده و با هزینه خود در سال 1386 به چاپ رسانید.
دکتر حمیدی این اطلاعات مفید روستایی را «پزشکی بومی» نام نهاد، زیرا یک روابط عاطفی بین پزشک و بیماران روستایی ایجاد می‌شد. از این رو ضمن طبابت، خود راهی را ادامه داد که به «جامعه شناسی روستایی» شهرت دارد، دکتر حمیدی هنوز هم در بستر این الگوبرداری‌های سنتی گام بر می‌دارد و در گسترش آن کوشا است. تحریریه مجله این خدمات شایان را خدمت آقای دکتر حمیدی تبریک گفته و امیدوار است که جامعه پزشکی ما بتواند از تجربیات گرانب‌های ایشان استفاده لازم را به عمل آورد.
دفتر دو فصلنامه دانش‌های بومی ایران