محمدحسین پاپلی یزدی؛ عباس جلالی
چکیده
مسائل روستایی، مسائلی بسیار پیچیده و ژرف هستند که بیشتر آنها در ساختار اجتماعی- اقتصادی- فرهنگی روستاها رسوخ کرده و بهصورت جزئی از اجزای زندگی و نوع معیشت روستایی در آمدهاند. اگر به مسائل روستایی با دیدی ساده و یکسویه (مثلاً اقتصادی صرف) بنگریم، امکان پی بردن به ژرفای آنها فراهم نمیشود. در پس بسیاری از اصطلاحات و کلمات ...
بیشتر
مسائل روستایی، مسائلی بسیار پیچیده و ژرف هستند که بیشتر آنها در ساختار اجتماعی- اقتصادی- فرهنگی روستاها رسوخ کرده و بهصورت جزئی از اجزای زندگی و نوع معیشت روستایی در آمدهاند. اگر به مسائل روستایی با دیدی ساده و یکسویه (مثلاً اقتصادی صرف) بنگریم، امکان پی بردن به ژرفای آنها فراهم نمیشود. در پس بسیاری از اصطلاحات و کلمات روستایی مطالبی بسیار نهفته است که ریشه در اعماق فرهنگ آن خطه دارد. جهان مادیگرای فعلی و آنها که جهان، شهر، روستا و عشایر را فقط از دید اقتصادی و حسابهای سرانگشتی و ریالی و آماری محض میبینند و توسعه و رشد را از راه ارقام صرف جستجو میکنند، محکوم به سادهاندیشی و سادهنگری هستند. اگر همه امور؛ بهویژه روابط فرهنگی- اجتماعی با دید اقتصادی محض نگریسته شود، کمکم فرهنگ اقتصاد برتر بر همه جهان سایه میگسترد. این کار بیمعنایی، پوچی و یکدست شدن زندگی را در همهجا و همه مکانها در پی خواهد داشت. گردو یک کلمه و یک میوه بیش نیست. در کتابهای آمار هم در مقابل واژه گردو، چند رقم بیشتر ذکر نشده است. اما گردو بهویژه در مناطق کوهستانی (همانند خرما در مناطق گرم و زیتون در مناطق مدیترانهای)، گذشته از مبحثی اقتصادی یک عامل مهم فرهنگی- اجتماعی است که پیشینهای بسیار کهن دارد. آنها که با مکتب ساخت یا ساختارگرایی آشنایی دارند میدانند که؛ جزئی از اجزای ساخت بودن یعنی چه.
مروارید حسینی؛ محمد رحیم فروزه؛ حسین بارانی
چکیده
یکی از روشهای مورد استفاده برای پاسخگویی به دغدغههای انسان در جامعهی امروز، رجوع به دانش تجربی گذشتگان و بهرهگیری از خردتجربی انباشته و تاریخی بهره برداران محلی است. از جمله این دانشهای ارزشمند، دانش بومی گاه منحصربفرد شناسایی گیاهان خودروی خوراکی و شیوههای مصرف آنها در جوامع محلی است. لذا تحقیق حاضر با هدف آشنایی و مستندسازی ...
بیشتر
یکی از روشهای مورد استفاده برای پاسخگویی به دغدغههای انسان در جامعهی امروز، رجوع به دانش تجربی گذشتگان و بهرهگیری از خردتجربی انباشته و تاریخی بهره برداران محلی است. از جمله این دانشهای ارزشمند، دانش بومی گاه منحصربفرد شناسایی گیاهان خودروی خوراکی و شیوههای مصرف آنها در جوامع محلی است. لذا تحقیق حاضر با هدف آشنایی و مستندسازی فرهنگ استفاده سنتی از گیاهان خوراکی مراتع زبرخان واقع در استان خراسان رضوی صورت گرفت. در این مطالعه باورها و دانستنیهای سنتی مردم پیرامون گیاهان در قالب مصاحبهی آزاد به صورت گروهی و انفرادی، مشاهدهی مشارکتی، حضورهای مستمر و پیدرپی در طی سالهای 96-97 گردآوری گردید. شیوهی انتخاب افراد جهت مصاحبه به روش هدفمند و به صورت گلوله برفی بوده است. مصاحبهها با محوریت نام محلی گیاهان، فرم رویشی، نحوهی برداشت، اندام مورد استفاده، نحوهی مصرف و خواص گیاهان مطرح و مصاحبه تا جایی ادامه پیدا می-کرد که پاسخهای تکراری ثبات و صحت مصاحبه را محقق میساخت. در نهایت از اطلاعات کسب شده از شیوههای متفاوت مصاحبه فیش برداری شده و استخراج مفاهیم کلیدی بر اساس هدف تحقیق صورت پذیرفت. یافتهها نشان داد که اغلب گونههای شناسایی شده به جز مصارف خوراکی، واجد مصارف چند منظوره دارویی و تامین علوفه دام بوده و به جز تامین نیازهای خوراکی و دارویی سالیانه خانوار در تامین بخشی از معیشت ساکنین از طریق جمع آوری و فروش یا تامین علوفه دام، دخیل هستند. نتایج این تحقیق و یافتههای آن میتواند بسترساز تحقیقات آتی در زمینه توسعه دانش غذایی و مدیریت مراتع از طریق اصلاح و احیاء آنها با گیاهان خوراکی و دارویی مورد استقبال مردم در مناطق مشابه باشد.
رضا صحت منش؛ رقیه جوادی
چکیده
ارتباط دوسویه انسان و محیط طبیعی و بهرهبرداری از آن، دانشهای شگرفی از جمله دانش گیاه مردمشناسی را در سرزمین ایران پدید آورد که نیازهای انسانی را برآورده ساخته و تکنولوژی جدید را نیز به چالش کشیده است. یکی از این دانشهای منحصر به فرد دانش تولید سرمایش و سازههای بومی در حوزه فرهنگی هلیل رود است که با بعضی مناطق همجوار به خصوص ...
بیشتر
ارتباط دوسویه انسان و محیط طبیعی و بهرهبرداری از آن، دانشهای شگرفی از جمله دانش گیاه مردمشناسی را در سرزمین ایران پدید آورد که نیازهای انسانی را برآورده ساخته و تکنولوژی جدید را نیز به چالش کشیده است. یکی از این دانشهای منحصر به فرد دانش تولید سرمایش و سازههای بومی در حوزه فرهنگی هلیل رود است که با بعضی مناطق همجوار به خصوص حوزه بلوچستان و هرمزگان به دلیل ویژگیهای همسان اقلیمی و فرهنگی، مشابهتهای فراوانی دارد. حوزه فرهنگی هلیل-رود در اقلیم گرم و خشک ایران واقع شده و دارای تابستانهای طولانی است که گاه تا حدود 8 ماه از سال را در بر میگیرد. به همین دلیل بدون اندیشه و دانش سرمایش زندگی و اقامت در این منطقه تقریبا غیرممکن بود. در پژوهش پیش رو دانش تولید سرمایش در حوزه فرهنگی هلیلرود به بحث گذاشته است و سازههایی چون، کاوار، آدوربند، یَختِکن و بُنبلوک مورد بررسی قرار گرفتند. این سازهها با مواد اولیه طبیعی دانش پیشتولید بسیاری از تولیدات صنعتی و معماری مدرن امروزی از جمله کولرهای آبی و سازههای سبک هستند. از این رو هدف اصلی مقاله شناخت ساز و کارهای ساکنان حوزه فرهنگی هلیلرود برای تولید سرمایش و بررسی سازههای معماری سنتی در این حوزه است. پرسش اصلی این است که چه سازههایی مبتنی بر محیط و اقلیم منطقه در تولید سرمایش پدید آمدند؟
عاطفه انصاری؛ بهنام پدرام؛ محمدحسن طالبیان
چکیده
ارتباط انسان و طبیعت با حضورش در محیط طبیعی تحقق مییابد. این ارتباط غیرقابلاجتناب، در طول زمان دستخوش تغییرات زیادی شده و فرهنگها و آثار متعددی را پدید آوردهاست. کشاورزی و زیرساختهایش ازجمله کبوترخانهها در زمره همین آثار جای میگیرند. این معماری بومی به نحوی ساخته شده که ازیکطرف به طبیعت آسیب نرساند و از طرف دیگر ...
بیشتر
ارتباط انسان و طبیعت با حضورش در محیط طبیعی تحقق مییابد. این ارتباط غیرقابلاجتناب، در طول زمان دستخوش تغییرات زیادی شده و فرهنگها و آثار متعددی را پدید آوردهاست. کشاورزی و زیرساختهایش ازجمله کبوترخانهها در زمره همین آثار جای میگیرند. این معماری بومی به نحوی ساخته شده که ازیکطرف به طبیعت آسیب نرساند و از طرف دیگر باعث ارتباط کالبدی و فراکالبدی انسان و طبیعت شود و به حیات کشتزارهای اصفهان تعریفی متفاوت دهد. اگرچه این ارتباط بهواسطه تغییر کشاورزی سنتی و حذف کبوترخانهها، رنگوبوی دیگری یافته و باعث تغییر کیفیت حیات در این نواحی شده؛ اما کالبد برجایمانده کبوترخانهها امکان بازگشت دوباره آن به چرخه کشتزارها را میدهد. لذا پژوهش پیش رو علاوه بر جنبه های کالبدی که مورد توجه محققین پیشین بوده، به مفاهیم فراکالبدی پرداخته و تأثیر این معماری را در ارتباط انسان و طبیعت بررسی کرده است . در همین راستا چگونگی رابطه انسان و طبیعت در کشتزارهای اصفهان بهواسطه حضور کبوترخانه پرسش اصلی است؛ که ابتدا با روش توصیفی-تحلیلی به تحول رابطه انسان و طبیعت درگذر زمان و در فلات ایران پرداخته و در ادامه این رابطه در کشتزارهای اصفهان بررسی شدهاست. دستاوردهای پژوهش نشان میدهد ارتباط انسان و طبیعت در کشتزارهای اصفهان به چهار دوره قابل تفکیک است که کبوترخانهها در دوره تعامل انسان با طبیعت بیشترین تأثیر را دارند. این معماری بومی نشانگر نحوه برخورد کشاورزان با محیط است که منجر به ارتباطی سهجانبه بین انسان، کشتزار و کبوترخانه شده است.
امیرعباس کریمی
چکیده
زاگرس به همراه کوه ها و دامنه هایش در طول تاریخ محل زیست کسانی بوده که تمایل به سرکشی و تمرد داشته و خواسته اند سر تسلیم در مقابل زورگویان و حکومت ها فرود نیاورند. از اقوامی که از قرن ها پیش در این رشته کوه و جنوب غربی ایران تا خلیج فارس سکونت داشته و دارند قوم لر می باشد که شیوه زندگی آنها در گذشته، متناسب با طبیعت کوهستانی و نحوه زیست ...
بیشتر
زاگرس به همراه کوه ها و دامنه هایش در طول تاریخ محل زیست کسانی بوده که تمایل به سرکشی و تمرد داشته و خواسته اند سر تسلیم در مقابل زورگویان و حکومت ها فرود نیاورند. از اقوامی که از قرن ها پیش در این رشته کوه و جنوب غربی ایران تا خلیج فارس سکونت داشته و دارند قوم لر می باشد که شیوه زندگی آنها در گذشته، متناسب با طبیعت کوهستانی و نحوه زیست آنها، اکثرًا کوچ رو بوده و از تجارب کهن و غنای خاص سنتهای گذشته گان که سینه به سینه نقل شده برخوردارند، از جمله در عصری که امکانات ارتباطی امروزی نبوده نحوه ارتباط و مبادله اطلاعات از راه دور که فوریت داشته «بُنگﹾ» زنی بوده که در این خصوص از تجربه شفاهی کهنسالان، و مکتوبات نویسندگان و تجربه و مشاهده نگارنده استفاده شده، و با توجه به موقعیت و وضعیت جغرافیایی و کوهستانی بودن منطقه ی لرنشین بویراحمد و ممسنی سعی می شود از نحوه و نوع ارتباط صوتی «بُنگ زنی» که پدیده ای سنتی و از ابزارهای خاص زندگی کوچی می باشد سخن به میان آید و نتایج حاصله گامی است در جهت شناخت گوشه ای از فرهنگ غنی این قوم که در زندگی روزمره آنها ساری و جاریست.
محسن میرجانی ارجنان؛ رضا رضالو؛ کریم حاجی زاده باستانی؛ علیرضا سرداری زارچی
چکیده
تولید و فراوری سفال قلم سیاه در دوره آل مظفر یک روند منطقی و در پاسخ به نیازهای یک نظام اجتماعی پویا و تودرتو است. شهری که به سبب مرکزیت سیاسی و فرهنگی و مزیت های اقتصادی به چنان درجه ای از پیشرفت رسیده است که دارای مشاغل و جمعیت های متنوعی است. جامعه سفالگران میبد، تحت عنوان کوی فخاران دارای هویتی اجتماعی و حرفه ای است. این جامعه به سبب ...
بیشتر
تولید و فراوری سفال قلم سیاه در دوره آل مظفر یک روند منطقی و در پاسخ به نیازهای یک نظام اجتماعی پویا و تودرتو است. شهری که به سبب مرکزیت سیاسی و فرهنگی و مزیت های اقتصادی به چنان درجه ای از پیشرفت رسیده است که دارای مشاغل و جمعیت های متنوعی است. جامعه سفالگران میبد، تحت عنوان کوی فخاران دارای هویتی اجتماعی و حرفه ای است. این جامعه به سبب خویشاوندی و تمرکز تولید در محدوده ای مجاور راسته بازار قدیم میبد در جنب مسجد جامع کهن یک مکان گزینی مشخص دارد. انتقال و استمرار دانش بومی تولید سفال در قالب یک فرهنگ شفاهی و بومی است. رواج واژه ها و نام گزینی های بومی و محلی برای کلیه روندهای تولید سفال بخشی از هویت و منزلت شغلی در این حرفه محسوب می شود. مصالح و مواد اولیه این هنر صنعت بواسطه مواهب طبیعی معادن خاک رس ریزدانه و مرغوب در بومی سازی و تداوم آن تا به امروز نقشی بی بدیل دارد. استادکاران سفالگر با شناختی که از مواد معدنی و آلی منطقه دارند، با شیوه های کاملا سنتی و درون زا به تولید لعاب و رنگ برای پوشش سطوح سفالینه مبادرت می کنند. نقش مایه های به کار رفته در نقش اندازی و نگار گری آن بازتابی است از دنیای ذهنی ای که اقلیم، زیست بوم، معماری و سایر مناسبات اجتماعی با آن همبسته است. روش تحقیق در این مقاله میدانی با رویکرد مردم شناسی و مبتنی بر داده های سفالی مکشوفه از مطالعات باستان شناسی و مصاحبه و گفتگوهای شفاهی با استادکاران و مطلعین محلی است که برایند آن ارائه تصویری مناسب از سنت سفالگری قلم سیاه میبد، شیوه های فراوری مواد اولیه، و مراحل ساخت و تولید را در بر می گیرد.