دانش بومی
فاطمه رودی؛ حسین راعی؛ اصغر محمد مرادی
چکیده
تنوع اقلیمی در استان مازندران موجب شکلگیری فضاهای مرتبط با تولید و بهرهبرداری از دام با ویژگیهای کالبدی و کارکردی متنوع شده است. گسنسره و تلار دو عنصر فضایی هستند که توسط جوامع محلی در کوهستان مازندران و در روستای انگهرود نور مورداستفاده قرارگرفتهاند. مسئله تحقیق نیاز به مستندسازی ویژگیهای معماری و فرهنگی این عناصر است. ...
بیشتر
تنوع اقلیمی در استان مازندران موجب شکلگیری فضاهای مرتبط با تولید و بهرهبرداری از دام با ویژگیهای کالبدی و کارکردی متنوع شده است. گسنسره و تلار دو عنصر فضایی هستند که توسط جوامع محلی در کوهستان مازندران و در روستای انگهرود نور مورداستفاده قرارگرفتهاند. مسئله تحقیق نیاز به مستندسازی ویژگیهای معماری و فرهنگی این عناصر است. عواملی چون مهاجرت و تغییر نظام سنتی دامداری به صنعتی موجب شده است که این میراث بومی در حال زوال و فراموشی قرار گیرد. هدف از این مقاله معرفی میراث بومی مرتبط با دامداری است و روش تحقیق، توصیفی - تحلیلی است. نتایج تحقیق نشان میدهد که تلار نوع بومی ساختارهای سنتی مرتبط با دام در فصل زمستان است و گسنسره نیز برای دوشیدن شیر گوسفندان و محصولات لبنی در تابستان مورداستفاده قرار میگیرد. هریک از آنها دارای تنوع فضایی و معماری ویژه بر اساس عملکردشان هستند و دانش بومی مرتبط با سلامت دام، نظام اجتماعی ویژه و سنتهای فرهنگی مرتبط با تولید محصول و خوراک محلی نیز در آنها مستتر است. آنها بخشی از میراث شبانی و کشاورزی ایران محسوب میشوند و ارتباط معناداری با معیشت جغرافیایی و توسعه پایدار دارند.
دانش بومی
حسین راعی
چکیده
معیشت ایرانیان در طول تاریخ با کشاورزی و مزرعهداری گرهخورده بود و زمینداران بزرگ و اربابان از طبقه نجبا و طبقات بالای اجتماعی محسوب میشدند. منابع، اسناد تاریخی و باستانشناختی وجود دارند که آثار مرتبط به میراث کشاورزی در پهنه فرهنگی ایران را نشان میدهند. تعدادی از آنها مربوط به مزارعی هستند که از قرون اولیه اسلامی تا دوره ...
بیشتر
معیشت ایرانیان در طول تاریخ با کشاورزی و مزرعهداری گرهخورده بود و زمینداران بزرگ و اربابان از طبقه نجبا و طبقات بالای اجتماعی محسوب میشدند. منابع، اسناد تاریخی و باستانشناختی وجود دارند که آثار مرتبط به میراث کشاورزی در پهنه فرهنگی ایران را نشان میدهند. تعدادی از آنها مربوط به مزارعی هستند که از قرون اولیه اسلامی تا دوره پهلوی شکل گرفتند و قرنها مورد بهرهبرداری اقتصادی و معیشتی قرار داشتند. آنها دارای 4 نوع نظام مالکیتی وقفی، اربابی، دولتی و شاهی بودند و سپس تعدادی از آنها در دوره قاجار و پهلوی تحت مالکیت اربابی قرارگرفتند. این نوع از مالکیت در مواجهه با تحولات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران در این دوران و پس از آن موجب ایجاد تغییرات کالبدی و کارکردی در مزارع تاریخی شده و هویت و اصالت آنها را دچار چالش کرده است.مسئله اصلی مقاله نیاز به شناخت عمیقتر درباره ارتباط بین مالکیت اربابی و زیستِ مزارع ایرانی در دوره قاجار و پهلوی است. این منظور با معرفی عوامل تأثیرگذار برآن از طریق رهیافت تفسیری و راهبرد تفسیری تاریخی انجام خواهد شد.