محسن ابراهیمی؛ مهرداد عربستانی
چکیده
صیادی از فعالیت های اصلی معیشتی در حاشیه خلیج فارس و دریای عمان بوده است. از میان شیوه های صیادی، روش صید گرگور، یکی از رایج ترین روش های صید بومی در این منطقه به شمار میآید. در این پژوهش ضمن شناسایی ابزار و روش های صید در شهرستان گناوه، تکنولوژی ساخت و استفاده از گرگور و تغییرات صورت گرفته در آن، روابط اقتصادی و فرهنگ شکل گرفته حول ...
بیشتر
صیادی از فعالیت های اصلی معیشتی در حاشیه خلیج فارس و دریای عمان بوده است. از میان شیوه های صیادی، روش صید گرگور، یکی از رایج ترین روش های صید بومی در این منطقه به شمار میآید. در این پژوهش ضمن شناسایی ابزار و روش های صید در شهرستان گناوه، تکنولوژی ساخت و استفاده از گرگور و تغییرات صورت گرفته در آن، روابط اقتصادی و فرهنگ شکل گرفته حول این شیوه صیادی، و نیز درگیری گروه های بومی و مهاجر با صیادی و ساخت گرگور و مورد مطالعه قرار گرفته است. امروزه روش های صنعی صیادی با آثار نامطلوب بر منابع طبیعی و محیط زیست به طور فزاینده ای به کار گرفته می شوند و توسعه ای ناپایدار را در منطقه ایجاد کرده است. لذا در این پژوهش امکان افزایش بازدهی صید گرگور و طرح آن به عنوان شیوه ای پایدارتر صیادی، هم از نظر محیط زیست و هم از نظر اقتصادی و اجتماعی، مورد توجه قرار گرفته است و راه هایی پیشنهاذد شده است که شاید بتوانند با مداخلاتی در صید گرگور آن راا به عنوان جایگزینی برای شیوه های ناپایدارتر صیادی مطرح کرده و حداقل از رشد بی رویه صیادی ناپایدار بکاهد.
محمد ابراهیم بنی حبیب؛ سمانه غفوری خرانق
چکیده
در مناطق خشک و نیمهخشک،شرایط کمآبی منجر به خلق سیستمهایمدیریتیسنتیمتناسبباویژگیهایمحلی شده است. ایرانیکیازقدیمیترینمناطقجهاناستکهازدیربازدرهرنقطهازآنمتناسبباشرایطاقلیمی،اجتماعی وفرهنگیآن منطقه سیستم بهرهبرداری از منابع آب منحصربهفردی حاکم بوده است. بهتدریج در طول نیمقرن اخیر سیستمهای مدیریتی مبتنی ...
بیشتر
در مناطق خشک و نیمهخشک،شرایط کمآبی منجر به خلق سیستمهایمدیریتیسنتیمتناسبباویژگیهایمحلی شده است. ایرانیکیازقدیمیترینمناطقجهاناستکهازدیربازدرهرنقطهازآنمتناسبباشرایطاقلیمی،اجتماعی وفرهنگیآن منطقه سیستم بهرهبرداری از منابع آب منحصربهفردی حاکم بوده است. بهتدریج در طول نیمقرن اخیر سیستمهای مدیریتی مبتنی بر دانش بومی جای خود را بهسیستمهای نوین مدیریتی دادند که به دلیل عدم انطباق سیستمهای نوین با شرایط اقلیمی و اجتماعی هر منطقه، شاهد بروز مشکلات عدیدهای در زمینه منابع آب و مدیریت منابع آب هستیم. با توجه به شرایط موجود این سؤال مطرح میشود که کدام چارچوب حکمرانی منابع آب در راستای توسعه پایدار منابع آب زیرزمینی، متناسب با اقلیمهای خشک و نیمهخشک میباشد؟ هدف از این تحقیق تلفیق قوانین حکمرانی سنتی و باستانی با اصول حکمرانی مؤثر برای توسعه چارچوب حکمرانی آب زیرزمینی در جهت رسیدن به توسعه پایدار میباشد. در حقیقت فرض بر این است که استفاده از فرهنگ و دانش بومی در زمینه مدیریت منابع آب و بازیابی نکات جدید با استفاده از تئوریهای جدید حکمرانی میتواند قطعه گم شده مدیریت آب زیرزمینی باشد. در این مقاله بهمنظور استخراج دانش بومی حکمرانی پایدار آبخوان از مدیریت قنات، از روش بررسی مقایسهای منابع علمی موجود و مشاهدات میدانی استفاده شده است. بدین منظور در ابتدا به معرفی حکمرانی مؤثر آب پرداخته و سپس عوامل مشترک آن را با حکمرانی سنتی مورد بررسی قرار داده تا بتوان به یک چارچوب حکمرانی منابع آب متناسب با اقلیمهای خشک و نیمهخشک دست یافت. در انتها با تلفیق پیشنهادهای حکمرانی سنتی با اصول حکمرانی مؤثر، میتوان شکافهای حکمرانی سنتی را پوشاند و به سیستم مدیریتی متناسب با شرایط اقلیمی و با در نظر گرفتن اصول نوین دست یافت. رویارویی مؤثرتر با چالشهای موجود عصر حاضر و ارائه الگوهای مناسب توسعه، با در نظر گرفتن دانش بومی و تلفیق با اصول حکمرانی مؤثر محقق خواهد شد.
نیما شجاعی باغینی
چکیده
اکثر برنامههایی که در ایران ذیل مفهوم «نوسازی»، تعریف و اجرا شدهاند، کمتر به عناصر فرهنگی و «بومی» این مرزوبوم نظر داشتهاند و به همین دلیل، در برخی از حوزهها، مخصوصاً محیطزیست و آب، به «بحران» های موجود در آنها دامن زدهاند. ازهمینرو، به نظر میرسد که بایستی در مفاهیم «نوسازی» و «توسعه» ...
بیشتر
اکثر برنامههایی که در ایران ذیل مفهوم «نوسازی»، تعریف و اجرا شدهاند، کمتر به عناصر فرهنگی و «بومی» این مرزوبوم نظر داشتهاند و به همین دلیل، در برخی از حوزهها، مخصوصاً محیطزیست و آب، به «بحران» های موجود در آنها دامن زدهاند. ازهمینرو، به نظر میرسد که بایستی در مفاهیم «نوسازی» و «توسعه» بازنگری کرد و با اتکا به مفهوم «سنت» و توجه به «علم اجتماعی رهاییبخش»، برای دگرگونی پارادایمی که بقول هانا آرنت کمر به نابودی «طبیعت» بسته است، تلاش نمود. مستند ارزشمند «مادرکشی» ساختۀ کمیل سوهانی که در محافل آکادمیک و غیرآکادمیک داخل و خارج بسیار مورد تقدیر قرار گرفته است و با بینشی تاریخی، به موضوع «بحران آب» در ایران پرداخته، قادر است به پرورش آن «علم اجتماعی رهاییبخش» کمک کند. به نظر میرسد که رویکرد نظری و روشی این مستند، مشابه آن چیزی است که در «نهادگرایی جدید» دنبال میشود. در «نهادگرایی جدید»، هم تاریخ مهم است و هم عناصر «بومی» موجود در آن؛ در نتیجه، با کمک از این رویکرد، میتوان در مبانی و مبادی مکتب «نوسازی» که تاکنون نهتنها در ایران، بلکه در دیگر کشورها، «اثرات جانبی منفی» فراوانی برجای گذاشته است، بازنگری کرد. ازاینرو، در این مقاله، مطابق با این رویکرد و با اشاره به آن مستند، تلاش میشود تا ضمن نقد مختصات نظام دانش موجود در مواجه با بحران محیطزیست، و «دور باطل» تشدید «بحران آب» در ایران، به «نهادگرایی جدید»، بهعنوان بدیلی پارادایمی و رهاییبخش در شناخت آنچه در این حوزه بر سر طبیعت ایران آورده شده است، تأکید و تکیه شود.
حمید رضا سعیدی گراغانی؛ حسین ارزانی؛ فاطمه رزاقی بورخانی
چکیده
دستیابی به توسعه پایدار و رشد اقتصادی از اهداف بزرگ همه کشورهاست و یکی از راههای عمده نیل به توسعه پایدار در جامعه عشایری توجه کافی و لازم به دانش بومی کوچنشینان به ویژه زنان است. بر این اساس در این پژوهش مشارکتی سعی شد به معرفی، تشریح و تبیین جایگاه دانش بومی زنان عشایر ایل سلیمانی در فرآیند توسعه پایدار پرداخته شود. حوزه جغرافیایی ...
بیشتر
دستیابی به توسعه پایدار و رشد اقتصادی از اهداف بزرگ همه کشورهاست و یکی از راههای عمده نیل به توسعه پایدار در جامعه عشایری توجه کافی و لازم به دانش بومی کوچنشینان به ویژه زنان است. بر این اساس در این پژوهش مشارکتی سعی شد به معرفی، تشریح و تبیین جایگاه دانش بومی زنان عشایر ایل سلیمانی در فرآیند توسعه پایدار پرداخته شود. حوزه جغرافیایی این پژوهش مناطق زیست عشایر ایل سلیمانی در مرکز و جنوب استان کرمان میباشد. روش انجام این پژوهش کیفی است، در این روش ضمن انجام مصاحبههای عمیق و جمعآوری اطلاعات، سئوالات محوری در خصوص دانش بومی زنان عشایر مطرح شده است. نتایج جمعبندی اظهارات مصاحبه شوندگان نشان میدهد زنان عشایر ایل سلیمانی دارای دانشی تحسین برانگیزی در ارتباط با دامپزشکی و درمان انواع بیماریهای دامی، فراوری شیر و محصولات لبنی و صنایع دستی از جمله قالی، سیاه چادر، حصیر، آسیاب دستی، مفرشو، جاجیم و گلیم هستند که با الهام گرفتن از آن میتوان در راستای توسعه پایدار مراتع گام برداشت. در جوامع عشایری سازمان تولید پیوسته یک ارتباط مستقیم بین تولید کننده و مصرف کننده است و زنان و دختران عشایر به عنوان عنصری ویژه در ساختار اجتماعی و رکن اساسی واحدهای تولیدی عشایر مطرح هستند و میتوانند باعث دستیابی توسعه پایدار در مراتع شوند.
محمود جمعه پور
چکیده
تاریخ دریافت: 25/11/92 تاریخ پذیرش: 20/3/93چکیدهتجربه روشن ساخته است که بسیاری از تکنیکها و روشهای بومی در عرصه تولید، فرهنگ و اجتماع در جامعه محلی به دلیل سازگاری و تطابق با زیست بوم این جوامع، همان روشهایی هستند که امروزه معرف روشهای رسیدن به توسعه پایدار میباشند. بومی سازی میتواند به کاهش پیامدهای آسیب شناختی جریان ...
بیشتر
تاریخ دریافت: 25/11/92 تاریخ پذیرش: 20/3/93چکیدهتجربه روشن ساخته است که بسیاری از تکنیکها و روشهای بومی در عرصه تولید، فرهنگ و اجتماع در جامعه محلی به دلیل سازگاری و تطابق با زیست بوم این جوامع، همان روشهایی هستند که امروزه معرف روشهای رسیدن به توسعه پایدار میباشند. بومی سازی میتواند به کاهش پیامدهای آسیب شناختی جریان توسعه از طریق سازگاری با مفاهیم جدید توسعه و تقویت سرمایه اجتماعی، دموکراسی مشارکتی و توانمند سازی قشر ضعیف جامعه منجر شود. به عبارت دیگر اگر بومی سازی را انطباق الگوها و روشهای بیرونی توسعه با شرایط درونی جامعه محلی و تقویت الگوها و روشهای بومی متناسب با جریان توسعه بدانیم، میتواند به توانمند سازی جامعه محلی کمک نماید. این انگاره می تواند رویه غالب الگوهای مرسوم توسعه در جهت تمرکز، یکنواخت سازی و حذف تنوع و تکثر را تعدیل نماید و پیامدهای منفی آن را کاهش دهد. نظامهای دانش بومی باید به مثابه جزئی از منابع ملی مورد توجه و ملاحظه قرار گیرند. دانش بومی یک عنصر کلیدی سرمایه و دارایی اصلی مردم محلی در تلاش برای بدست آوردن کنترل زندگیشان است. در این مقاله بومی سازی در عرصه توسعه روستایی به عنوان بخشی که بومی سازی معنا و مفهوم واقعی خود را پیدا می کند و به عنوان یک الگوی توسعه پایدار مورد توجه قرار گرفته است. در برخی از عرصهها مانند توسعه روستایی و کشاورزی با توجه به سازگاری اکولوژیکی، فرهنگی و تاریخی آن با جامعه محلی، بومی سازی ارج و احترام نهادن به روشها و تکنیکهای بومی، روزآمد کردن این روشها و ترکیب دانش بومی با دانش روز است. در این عرصه باید بومی سازی را به معنی بازگشت به خود، حفظ و احیاء روشهای بومی و مقابله با از خود بیگانه شدن، بیهویتی و طرد همه روشها و ّسنتهای بومی به صرف سنتی بودن دانست. بومی سازی مبتنی بر دانش بومی است که در فلسفه خود، مردم را بخشی از کره زمین و نه صاحب آن می داند و زمانی که هدف برنامهریزی رسیدن به توسعه پایدار باشد این فلسفه کاربرد دارد. در این مقاله با ذکر نمونههایی از تکنیکها و روشهای سنتی که با توسعه پایدار روستایی سازگاری بسیاری دارند، نشان خواهیم داد که بومی سازی در این عرصه یعنی نگهداری و تقویت روشهای بومی سازگار با شرایط جامعه و سرزمین، یا در عرصه کشاورزی احیاء روشهای بومی که از بین رفته یا در شرف نابودی کامل می باشند به عنوان روشی برا ی رسیدن به توسعه پایدار.