دانش بومی
حسین راعی
چکیده
معیشت ایرانیان در طول تاریخ با کشاورزی و مزرعهداری گرهخورده بود و زمینداران بزرگ و اربابان از طبقه نجبا و طبقات بالای اجتماعی محسوب میشدند. منابع، اسناد تاریخی و باستانشناختی وجود دارند که آثار مرتبط به میراث کشاورزی در پهنه فرهنگی ایران را نشان میدهند. تعدادی از آنها مربوط به مزارعی هستند که از قرون اولیه اسلامی تا دوره ...
بیشتر
معیشت ایرانیان در طول تاریخ با کشاورزی و مزرعهداری گرهخورده بود و زمینداران بزرگ و اربابان از طبقه نجبا و طبقات بالای اجتماعی محسوب میشدند. منابع، اسناد تاریخی و باستانشناختی وجود دارند که آثار مرتبط به میراث کشاورزی در پهنه فرهنگی ایران را نشان میدهند. تعدادی از آنها مربوط به مزارعی هستند که از قرون اولیه اسلامی تا دوره پهلوی شکل گرفتند و قرنها مورد بهرهبرداری اقتصادی و معیشتی قرار داشتند. آنها دارای 4 نوع نظام مالکیتی وقفی، اربابی، دولتی و شاهی بودند و سپس تعدادی از آنها در دوره قاجار و پهلوی تحت مالکیت اربابی قرارگرفتند. این نوع از مالکیت در مواجهه با تحولات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران در این دوران و پس از آن موجب ایجاد تغییرات کالبدی و کارکردی در مزارع تاریخی شده و هویت و اصالت آنها را دچار چالش کرده است.مسئله اصلی مقاله نیاز به شناخت عمیقتر درباره ارتباط بین مالکیت اربابی و زیستِ مزارع ایرانی در دوره قاجار و پهلوی است. این منظور با معرفی عوامل تأثیرگذار برآن از طریق رهیافت تفسیری و راهبرد تفسیری تاریخی انجام خواهد شد.
دانش بومی
ابراهیم اخلاصی؛ امیر نعمتی
چکیده
گرایش به سنتهای درمانی دگرپزشکی، در مقام ارتقاء سلامت، پیشگیری و درمان بیماری مورد اقبال اقشار زیادی از کنشگران اجتماعی واقعشده است. هدف پژوهش شناسایی زمینههای ناظر بر گرایش به سنتهای درمانی دگرپزشکی و مطالعه تجربهزیسته شهروندان تهرانی از مصرف رویکردها و رویههای سنتهای درمانی دگرپزشکی است. دادهیابی از طریق مصاحبه ...
بیشتر
گرایش به سنتهای درمانی دگرپزشکی، در مقام ارتقاء سلامت، پیشگیری و درمان بیماری مورد اقبال اقشار زیادی از کنشگران اجتماعی واقعشده است. هدف پژوهش شناسایی زمینههای ناظر بر گرایش به سنتهای درمانی دگرپزشکی و مطالعه تجربهزیسته شهروندان تهرانی از مصرف رویکردها و رویههای سنتهای درمانی دگرپزشکی است. دادهیابی از طریق مصاحبه نیمه-ساختاریافته با 30 نفر از مراجعهکنندگان به مراکز دگرپزشکی شهر تهران، انجام پذیرفت. کاوش در تجربیات برمبنای روش کلایزی بود. چیستی زمینههای گرایش به سنت-های درمانی دگرپزشکی، ذیل مضامین «استیلای برساختهای اعتبارزدا از زیستپزشکی»، «مطالبه دگرطبیِ منبعث از فراگیری کرونا»، و «همبودهپنداری پنهان زیستپزشکی با اقتصاد و سیاست»، و کشف وجوه سازنده تجربهزیسته بهرهمندی از خدمات درمانی دگرپزشکی، با استعانت از مضامین «پیشگیری و درمان در قامت سبک زندگی»، «درمان کاربردی در معیت امر آلی و طبیعی»، «نامطلوبانگاری متکثرالوجه زیستپزشکی»، و «هویتآفرینی مؤثر مبتنی بر خودتحققی» پاسخ داده شد.آگاهیدهندگان پژوهش مزید بر مخالفت با پارهای گفتارها و کردارهای سنت دگرپزشکی، همزمان، امتناع از تمسک محض به تبلیغات، و دوری جستن از مصادره به مطلوبِ عوامانه باورهای دینی و پنداشتهای سنتی، و علمیتر شدن مناسبات پیشگیری، تشخیص، و درمان بیماری، و همچنین، بسط حرفهایگری در میان کارگزاران تخصصی را از مدخلهای اصلی بازتولید سنتهای دگرپزشکی، مزید بر گفتمان زیستپزشکی، میدانند.
دانش بومی
مهجبین ردایی؛ اسماعیل صالحی
چکیده
سیماهای فرهنگی که ثمره تغییرات متنوع و متأثر از تحولات و بحران های ناشی از فرایندهای طبیعی یا انسانی هستند، می توانند مرجعی ارزشمند برای یادگیری، تصمیم گیری و برنامه ریزی در مواجهه با تغییرات در دنیای معاصر باشند. هدف مطالعه، طراحی مدل مفهومی تداوم فرایند تکاملی سیمای فرهنگی در مواجهه با تغییرات اقلیمی با استفاده از روش ...
بیشتر
سیماهای فرهنگی که ثمره تغییرات متنوع و متأثر از تحولات و بحران های ناشی از فرایندهای طبیعی یا انسانی هستند، می توانند مرجعی ارزشمند برای یادگیری، تصمیم گیری و برنامه ریزی در مواجهه با تغییرات در دنیای معاصر باشند. هدف مطالعه، طراحی مدل مفهومی تداوم فرایند تکاملی سیمای فرهنگی در مواجهه با تغییرات اقلیمی با استفاده از روش گراندد تئوری انجام شد. نمونه گیری به صورت هدفمند با 30 نمونه، جمع آوری دادهها از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار MAXQDA انجام گرفت. در پی تبیین مفهوم سیمای فرهنگی و تحلیل سیر تکاملی آن مبتنی بر نظریه ساخت یابی، اکولوژی سیمای سرزمین و تغییر، نتایج مطالعه نشان داد که تداوم تکامل سیماهای فرهنگی در برابر تنشهای محیطی از جمله تغییرات اقلیمی، مستلزم کشف و یادآوری تجربههای زیسته در طول لحظات تغییر، یادگیری و بهره گیری از رویکردهای کاهش اثرات، سازگاری با تغییرات و در نهایت رویکرد ارزشآفرین و بازآرا است. کاربست این مدل در تدوین راهبردها در مقیاسهای زمانی- مکانی می تواند نه تنها منجر به ارتقاء تاب آوری اقلیمی سیماهای فرهنگی شود، بلکه تداومی در سیر تکامل را رقم می زند.
دانش بومی
مریم محمدی؛ رضا رحیم نیا؛ امیر محمد معززی مهر طهران
چکیده
میراث فرهنگی ناملموس پلی است که گذشته را به حال و حال را به آینده پیوند میدهد. توجه به میراث ناملموس هر قوم و ملتی در کنار میراث فرهنگی ملموسشان و حفظ آنها، امروزه بیشاز پیش اهمیت پیدا کرده است. میراث ناملموس گرگان نیز از دیرباز تا به امروز با جریان داشتن در کانونهای محلهای و شهری گرگان، یعنی تکایای شهر، هویتبخشی، پویایی و ...
بیشتر
میراث فرهنگی ناملموس پلی است که گذشته را به حال و حال را به آینده پیوند میدهد. توجه به میراث ناملموس هر قوم و ملتی در کنار میراث فرهنگی ملموسشان و حفظ آنها، امروزه بیشاز پیش اهمیت پیدا کرده است. میراث ناملموس گرگان نیز از دیرباز تا به امروز با جریان داشتن در کانونهای محلهای و شهری گرگان، یعنی تکایای شهر، هویتبخشی، پویایی و سرزندگی بافت تاریخی گرگان را به ارمغان آورده است. مقاله حاضر با هدف «معرفی و مستند ساختن میراث ناملموس و فرهنگ زنده زیست بوم گرگان در ارتباط با کانونهای شهری و محلهای شهر (تکایا)»، متکی بر اسناد مکتوب و شفاهی، از مسیر مطالعه اسنادی و مصاحبه، به ثبت و معرفی این میراث همواره در خطر فراموشی گرگان پرداخته است. مطالعهای که نشان میدهد، برخی از این مواریث همچنان پویا (مانند توقبندان، حلیمپزی، صبح روسیاه و شام غریبان، اطعام دهی)، تعدادی از آنها دستخوش تغییر (مانند دستهگردانی، پامنبری، دستهچوبی) و بخشی از آنها (مانند تعزیه زنان (رسم گفتگو) و اسکان فقرا) نیز به دست فراموشی سپرده شدهاند. با توجه به رابطه همبسته میان کالبد تکایا و میراث ناملموس شهر، این رابطه دوگانه خود موجبات حفاظت بهتر را فراهم آورده است.
دانش بومی
زهرا تقدس نژاد؛ ابوالفضل داودی رکن آبادی؛ محمدرضا شریف زاده
چکیده
پارچهبافی در عصر صفوی به عنوان یکی از مشاغل مهم نقش بسزایی در اقتصاد، فرهنگ و شرایط اجتماعی جامعه ایران داشت. به دلیل حمایت دربار و حکام از آن، این پیشه با رشد و پیشرفت چشمگیری رو به رو شد. گسترش کارگاههای پارچهبافی حکومتی و گرد آوردن هنرمندان در این کارگاهها سبب گردید تا منسوجات ارزندهای از این دوره به یادگار بماند. این منسوجات ...
بیشتر
پارچهبافی در عصر صفوی به عنوان یکی از مشاغل مهم نقش بسزایی در اقتصاد، فرهنگ و شرایط اجتماعی جامعه ایران داشت. به دلیل حمایت دربار و حکام از آن، این پیشه با رشد و پیشرفت چشمگیری رو به رو شد. گسترش کارگاههای پارچهبافی حکومتی و گرد آوردن هنرمندان در این کارگاهها سبب گردید تا منسوجات ارزندهای از این دوره به یادگار بماند. این منسوجات اغلب برای تامین لباس درباریان، پردههای فاخر و روپوش مقابر سلطنتی بهکار میرفت. منسوجاتی که به نظر میرسد امروزه دانش بافتآنها مغفول مانده و پس از عصر صفوی به دست فراموشی سپرده شده است. بر این اساس، هدف این پژوهش بر شناسایی روش بافت یک نمونه پارچههای دوره صفوی که در موزه متروپولیتن نگهداری میشود، معطوف گشته است. تا شیوه بافت این پارچه را مورد تحلیل فنی دقیق و موشکافانه نماید. جمع آوری اطلاعات در این پژوهش به صورت کتابخانهای و میدانی بوده است. برای نیل به این مقصود به روش توصیفی ـ تحلیلی انجام شده است.یافتههای این پژوهش نشان میدهندکه در این پارچه برای اجرای نقش پارچه شاهزاده و اسیر لزوماً در شیوه بافت از نوع اطلسی ـ دارایی استفاده شده است و شیوه اجرای نقش نیز به صورت قطاری(راپرت 1/2 عرضی چرخان) است.
دانش بومی
آمنه مافی تبار
چکیده
منسوجات در عصر قاجار همچون هر دورة دیگر، کاربرد گستردهای در زندگی روزمرة مردم داشتهاند. هدف این پژوهش، بازیابی انواع کاربرد پارچه درخوان و مطبخ قاجاری در مرتبة اول و شناخت چگونگی شیوههای تزیین و تکمیل آنها در مرتبة دوم است. با این حساب مقالة حاضر در پی پاسخ به این پرسش است: چگونه میتوان با استفاده از آرشیو دیجیتالی دانشگاه هاروارد، ...
بیشتر
منسوجات در عصر قاجار همچون هر دورة دیگر، کاربرد گستردهای در زندگی روزمرة مردم داشتهاند. هدف این پژوهش، بازیابی انواع کاربرد پارچه درخوان و مطبخ قاجاری در مرتبة اول و شناخت چگونگی شیوههای تزیین و تکمیل آنها در مرتبة دوم است. با این حساب مقالة حاضر در پی پاسخ به این پرسش است: چگونه میتوان با استفاده از آرشیو دیجیتالی دانشگاه هاروارد، نسبت به بازیابی و تحلیل قطعات پارچهای کاربردی در خوان و مطبخ قاجار اقدام نمود؟ این پژوهش تاریخی، با اتکا بر شیوة توصیفی ـ تحلیلی نسبت به نمونهگیری هدفمند از منسوجات قاجاری با کاربرد در آمادهسازی خوراک و ضیافت آن اقدام کرد و نتیجه نشان داد: پارچه، نقش مؤثری در نگهداری وسایل مربوط به خوراک و پذیرایی آن دوره داشت که در بیشتر موارد با رودوزی زینت میشد. در معدود مواردی همچون سفره و دستارخوان، چاپ قلمکار بسیار کارآمد نشان میداد. هرچند ممکن بود در مصارف آشپزخانهای از پارچههای منقوش مبتنی بر شیوههای بافت، استفاده شود اما کاربرد گستردة روشهای تزیینی تکمیلی بهویژه سوزندوزی و در مرتبة بعد چاپ قلمکار احتمالاً از ابعاد کوچک اکثر این قطعات، جلوة تزیینی و نمایشی آنها در ملاء عام و چهبسا پنهان داشتن کهنگی پارچة مصرفی در برخی نمونه-ها نشأت میگرفته است.